سقوط قیمت دلار در نتیجه «توهم توافق»؛ کسی در بازار دلار نمیخرد همه فروشندهاند!
روزنامه اعتماد نوشت: اینبار سقوط، نه حاصل دخالت بانک مرکزی یا تزریق ارز، بلکه نتیجه «توهم توافق» است؛ توهمی که نه از متن مذاکرات، بلکه از عطش جامعه برای یک روزنه نجات اقتصادی تغذیه میشود.

کد خبر: 708111 | ۱۴۰۴/۰۱/۲۷ ۱۱:۰۸:۵۸
بازاری که دیروز برای خرید دلار صف میکشید، امروز برای فروشش نوبت میگیرد.
سقوط بیمقدمه نرخ ارز، پیش از آنکه نتیجه سیاستگذاری باشد، بازتاب اضطراب اجتماعی و امیدی لرزان به مذاکرات مسقط است.
به گزارش اعتماد، در چهارراه استانبول، دلالان با ترس میفروشند، خریداران با شک مینگرند و سیاست همچنان در سایه حرکت میکند؛ سایهای که گاه میفروشد و گاه میرباید.
درست یک روز پس از گفتوگوی اولیه هیاتهای ایران و امریکا، دلار مثل یک کوهنورد بیطناب سقوط کرده است.
فقط سه روز پیش روی قله ۱۰۵ هزار تومان ایستاده بود و حالا خودش را تا مرز ۸۰ هزار تومان پایین کشیده.
اما اینبار سقوط، نه حاصل دخالت بانک مرکزی یا تزریق ارز، بلکه نتیجه «توهم توافق» است؛ توهمی که نه از متن مذاکرات، بلکه از عطش جامعه برای یک روزنه نجات اقتصادی تغذیه میشود.
مردم از صبح زود، پیش از باز شدن رسمی صرافیها، در خیابان حضور دارند.
نه برای خرید، برای فروش.
اما خریدار کجاست؟
هیچ کس حاضر نیست دلارش را با قیمتی بخرد که فردا شاید ۵ هزار تومان ارزانتر باشد.
فاصله قیمت خرید و فروش به مرز کمسابقهای رسیده و بازار حالا به دو نیم تقسیم شده: فروشندگان مضطرب، خریداران محتاط.
یکی از فعالان قدیمی بازار به ما میگوید: «الان بازار با نفس اخبار بالا پایین میره، مثل مریضی که منتظر جواب آزمایش سرطانه.»
شب قبل، تتر که همیشه در نقش «آیینه دوقلوی دلار» در بازار دیجیتال ظاهر میشود، ریزشی بیسابقه داشت.
به زیر ۹۰ هزار تومان سقوط کرد و همین، سیگنالی شد برای معاملهگران: روز بعد، تهران هم پایین خواهد کشید.
اینبار بازار کریپتو از بازار فیزیکی جلو زده است؛ عجیب، اما واقعی.
در این بین، بازار اینستاگرامیها و تلگرامیها داغتر از چهارراه استانبول است.
سیگنالفروشهایی که نه مجوز دارند، نه پیشبینی درست، اما هزاران دنبالکننده و مشتری بیپناه دارند.
آنها هر ساعت «تحلیل» میدهند، گاهی متضاد با گفته دیروزشان، اما همیشه با قطعیت.
همایشهای میلیونی، پیجهای پرزرقوبرق، پکیجهای تضمینی با وعده سود نجومی؛ اینها بیشتر به روانکاوی جمعی شبیهاند تا اقتصاد.
در واقع، مردم تحلیل نمیخرند، بلکه «اطمینان» میخرند، حتی اگر مصنوعی و دروغین باشد.
سیدکمال سیدعلی، کارشناس ارشد امور بانکی در گفتوگو با «اعتماد» تاکید میکند: «این ریزش قیمت دلار و طلا، نه نشانه بهبود اقتصادی است و نه حاصل سیاست اقتصادی، بلکه فقط تخلیه حبابی است که با ترس جنگ و بیخبری از آینده شکل گرفته بود.»
به گفته او، رشد نرخ ارز در ماه گذشته حاصل دو عامل بود: «انتظارات تورمی ناشی از احتمال جنگ و امتناع صادرکنندگان بزرگ از تزریق ارز به بازار.» حالا که سایه مذاکره بر بازار افتاده، سرمایهها به سمت دروازه خروج در حرکتند.
اما این حرکت، شاید بیشتر یک واکنش روانی باشد تا عقلانی.
کامبیز افسری، از فعالان شناخته شده بازار، روایت دیگری دارد: «مردم بهتر از هر نهاد رسمی بازار را میفهمند.
تصمیم جمعی به فروش، یعنی مردم به توافق امیدوار شدهاند.
این بازار، بازار هوشمند است.»
اما وقتی از مردم همان چهارراه میپرسی که «تا کجا پایین میاد؟» پاسخها فقط پر از «شاید» است.
شاید پایین بیاد، شاید نه.
شاید توافق امضا بشه، شاید هم نه.
چیزی که بیشتر از هر تحلیل و پیشبینی در نگاه مردم موج میزند، «ترس» است.
ترسی که اگر تبدیل به رفتار جمعی شود، خودش یک موتور تورمزاست.
بازار ایران سالهاست در دوراهی «مذاکره یا تحریم» ایستاده.
یک پایش در امید، پای دیگرش در بیاعتمادی.
هر خبری از کاخ سفید یا میدان پاستور میتواند همه چیز را به هم بریزد.
اما در این میان، مردم، صرافها، تحلیلگران و حتی دولتمردان، همه میدانند که فعلا فقط یک چیز مشخص است: مجدد امید تحولات اساسی جوانه زده و زنده شده است.