تحلیل رسانه سعودی از تاثیرات تقابل آمریکا و چین بر کشورهای شورای همکاری
یک روزنامه سعودی در یادداشتی تحت عنوان آمریکا یا چین؟ چالش بازنویسی نظم جهانی به سیاستهای جهانی دونالد ترامپ و بازخوردهای آن بر کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس، به ویژه عربستان پرداخت.

تحلیل رسانه سعودی از تاثیرات تقابل آمریکا و چین بر کشورهای شورای همکا…
یک روزنامه سعودی در یادداشتی تحت عنوان آمریکا یا چین؟
چالش بازنویسی نظم جهانی به سیاستهای جهانی دونالد ترامپ و بازخوردهای آن بر کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس، به ویژه عربستان پرداخت.
کد خبر: 708230 | ۱۴۰۴/۰۱/۲۷ ۲۰:۰۰:۰۰
یک روزنامه سعودی در یادداشتی تحت عنوان آمریکا یا چین؟
چالش بازنویسی نظم جهانی به سیاستهای جهانی دونالد ترامپ و بازخوردهای آن بر کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس، به ویژه عربستان پرداخت.
به گزارش اعتمادآنلاین، عبدالوهاب الفایز در یادداشتی که در روزنامه سعودی الجزیره منتشر شد نوشت: دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، با رویکردی تهاجمی، پروژهای برای گسترش نفوذ جهانی ایالات متحده را هدایت میکند.
این پروژه پس از تصمیم اخیر آمریکا برای مستثنی کردن چین از تعلیق سهماهه تعرفهها، ابعاد روشنتری یافته است.
چین اکنون بهعنوان دشمن شماره یک و رقیب اصلی معرفی میشود که قصد دارد جایگاه آمریکا را در جهان تصاحب کند.
هدف استراتژیک آمریکا «جدایی اقتصادی» (Economic Decoupling) از چین است که از طریق تاکتیکها و مانورهایی به تدریج اجرا میشود و ملاحظات اقتصادی و اجتماعی داخلی آمریکا را در نظر میگیرد.
در بخش دیگری از این نوشتار آمده است: سرمایه داری آمریکایی، که ثروتهای بیسابقهای انباشته و شکاف بین فقیر و غنی را عمیقتر کرده، به دشمنی نیاز دارد تا توجه عمومی را از نابرابریهای داخلی منحرف کند.
چین بهعنوان «سارق بازارها و مشاغل» و «غالب بر صنایع» معرفی شده تا مشکلات مالی داخلی به گردن یک دشمن خارجی انداخته شود.
این رویکردی معمول در تاریخ سرمایه داری آمریکایی است.
پس از فروپاشی کمونیسم، «جنگ علیه تروریسم جهانی اسلامی» اختراع شد.
اما پس از تخریب خاورمیانه و افشای ماهیت فریبکارانه این پروژه برای مردم آمریکا، نیاز به دشمن جدیدی احساس شد: چین.
به اعتقاد نویسنده: مواجهه علنی با چین اکنون در اولویت مذاکرات دوجانبهای قرار دارد که آمریکا برای بازنویسی نظم بینالمللی جدید، پس از کنار گذاشتن سازمان تجارت جهانی، دنبال میکند.
روابط کشورها با چین محور اصلی این مذاکرات خواهد بود.
کشورهایی که روابط تجاری و سیاسی قوی با چین دارند، تحت فشار قرار خواهند گرفت تا این روابط را در ازای امتیازات تجاری، مانند معافیتهای گمرکی، کنار بگذارند.
این اصل مذاکره با شعار «یا با ما یا با چین» برای کشورهایی که روابط متمایزی با پکن ایجاد کردهاند، چالشی بزرگ ایجاد خواهد کرد.
این نوشتار بعد از آن به شرایط کشورهای حاشیه خلیج فارس در این فرایند میپردازد و تاکید دارد، مذاکرات دوجانبه مشروط، کشورهای جهان، از جمله کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، را در برابر انتخابهای پیچیدهای قرار میدهد.
چین، که حدود ۶۰ درصد از نیاز نفتی خود را از خلیج فارس تامین میکند، شریکی غیرقابل چشمپوشی برای این منطقه است اما آمریکا همچنان متحد اصلی امنیتی و تجاری این کشورها باقی مانده است.
این وضعیت سوالاتی کلیدی را مطرح میکند: تاثیر این تقابل بر شراکتهای نفتی و فناوری خلیج فارس چیست؟
آیا حفظ توازن در جهانی دوقطبی ممکن است؟
تنشهای تجاری بین واشنگتن و پکن از سال ۲۰۱۸ شدت گرفت، زمانی که دولت ترامپ تعرفههایی بر کالاهای چینی به ارزش صدها میلیارد دلار اعمال کرد تا کسری تجاری ۴۱۹ میلیارد دلاری را کاهش دهد.
چین نیز با اقدامات متقابل پاسخ داد که به زنجیرههای تامین جهانی و قیمت کالاها آسیب زد.
اگرچه کسری تجاری تا سال ۲۰۲۴ به حدود ۳۰۰ میلیارد دلار کاهش یافت، اما این نزاع به رقابتی بر سر نفوذ جهانی تبدیل شده است.
کشورهای خلیج فارس از تبعات این تقابل مصون نخواهند بود.
چین، شریک تجاری اصلی منطقه، حدود ۶۰ درصد از نفت مورد نیاز خود را از خلیج فارس وارد میکند.
برای نمونه، عربستان سعودی ۳۰ درصد از نفت خود را به چین صادر میکند و امارات از توافقنامههای ۳۰ میلیارد دلاری در انرژی و زیرساخت در چارچوب ابتکار «کمربند و جاده» بهره میبرد.
در حوزه فناوری، شرکتهایی مانند هواوی در توسعه شبکههای ۵G در امارات و عربستان نقش دارند و سرمایهگذاریهای چینی از پروژههای انرژی تجدیدپذیر و هوش مصنوعی، که محور تنوع اقتصادی خلیج هستند، حمایت میکنند.
با این حال، فشارهای آمریکا برای محدود کردن این شراکتها، به ویژه در فناوری به دلیل نگرانیهای امنیت سایبری، کشورهای خلیج فارس را در برابر چالشی بزرگ قرار داده است.
تبعیت از خواستههای آمریکا ممکن است سرمایهگذاریهای چینی حامی اقتصاد غیرنفتی منطقه را به خطر بیندازد.
کاهش تقاضای نفت چین به دلیل تنشهای تجاری میتواند قیمتها را پایین آورده و درآمدهای خلیج را کاهش دهد.
از سوی دیگر، حفظ شراکت با پکن ممکن است واکنش واشنگتن، متحد امنیتی اصلی منطقه، را برانگیزد و همکاریهای تسلیحاتی یا استراتژیک را تهدید کند.
این وضعیت کشورهای خلیج را بهسوی جستوجوی توازنی ظریف سوق میدهد، اما شدت گرفتن دوقطبیسازی، گزینههای آنها را محدود کرده است.