خبرها درباره خلع سلاح مقاومت لبنان چقدر واقعی است؟
یکی از سیاستمداران لبنانی پاسخ کوبنده ای به معاون فرستاده ویژه آمریکا در خاورمیانه داد.

به گزارش مشرق، در شبکههای مجازی منطقه و لبنان سربازان سایبری دشمن و رقبای داخلی مقاومت لبنان به همراه صهیونیستها درحال دامن زدن به شایعه خلع سلاح هستند؛ سلاحی که در غزه از دستان مقاومت خارج نشد و پیشروی صهیونیستها در جنوب لبنان را متوقف کرد، با چه نیرویی باید از دستان آن گرفته شود؟
چه گروهها، دولتها و ائتلافی توانایی خلع سلاح مقاومت در شام را دارد؟
سؤال مهم آنکه آیا درصورت حرکت دشمن به سمت تحقق خلع سلاح، واکنش مقاومت چه خواهد بود؟
مگر تمام جنگهای قبلی برای تحقق خلع سلاح مقاومت و حتی نابودی محیط اجتماعی آن نبودند و به ناکامی نرسیدند؟
سؤالات متعددی در این زمینه با جوابهایی تقریبا واضح وجود دارد.
مقاومت چون میداند پس از خلع سلاح، دشمن هیچمهلتی به او نمیدهد، پس بهجای تن دادن به خلع سلاح به هرگونه جنگ حتی در فراگیرترین شکل تن میدهد.
علیرغم این نکته اما قضیه خلع سلاح نیازمند موشکافی بیشتری است تا بتوان توضیح داد که به چه دلایلی این قضیه امکان تحقق ندارد.
ردّ خلع سلاح در بررسی تغییرات توازن داخلی
خلع سلاح مقاومت در لبنان به معنای خلع سلاح دو جریان عمده شیعی و به طور خلاصه سلاح شیعیان است.
این درحالی است که اهلسنت و مسیحیان دارای گروههای شبهنظامی گوناگونی هستند.
از آنجا که این گروهها خلع سلاح را نمیپذیرند، قطعاً خلع سلاح شیعیان امکانپذیر نخواهد بود، زیرا توازن داخلی به زیان شیعیان برهم میخورد.
بر فرض آنکه شبهنظامیان اهلسنت و مسیحی خلع سلاح را بپذیرند، همچنان سه مشکل دیگر از نظر اختلافات و توازن مذهبی و طایفهای باقی خواهد ماند.
مشکل اول به بافت مسیحی ارتش لبنان مربوط است.
اگر گروههای شبهنظامی سه طایفه اصلی منحل شوند، قدرت نظامی از طریق ارتش بهطور انحصاری در اختیار مسیحیان قرار میگیرد و در اینجا نه شیعیان، بلکه کل مسلمانان از نظر توازن نظامی زیان میبینند.
مشکلی نیز درخصوص اهلسنت وجود دارد.
اگر گروههای شبهنظامی اهلسنت خلع سلاح شوند، حضور دولت جولانی و چندین گروه تروریستی تکفیری در سوریه این ضعف را برای آنها جبران خواهد کرد.
برخی اخبار حکایت از تجمع دهها هزار تروریست تکفیری در مرز با لبنان دارد.
ارتش جولانی تاکنون چندین دور درگیری را با قبایل شیعی و ارتش لبنان پشت سر گذاشته است.
در شرایطی که این گروههای تروریستی از ابتدای بحران سوریه در سال ۲۰۱۱ دست به کشتار شیعیان زده و پس از روی کارآمدن جولانی نیز این اقدام را در ساحل سوریه و مرز با لبنان تکرار کردند، عملاً سلاح اهلسنت در لبنان مؤثر باقی خواهد ماند.
در چنین وضعیتی خلع سلاح گروههای شبهنظامی سنی بیمعناست، زیرا این خلأ را تروریستهای تکفیری حاضر در سوریه پر میکنند.
مشکل سوم در سناریویی است که در آن تلاش شود توازن نظامی در لبنان و محیط سوریه از طریق جذب شیعیان به ارتش برقرار بماند.
یکی از پیشنهادها در راستای خلع سلاح مقاومت پیوستن بخشی از نیروهای آن به ارتش لبنان است؛ موضوعی که رئیسجمهور لبنان آن را مطرح کرد.
در این صورت شیعیان دسترسی خود به سلاح را حفظ کرده و ارتش نیز با اتهام انحصار سلاح در دستان مسیحیان مواجه نخواهد بود.
مشکل این سناریو اما در ابعاد محدود استعداد انسانی و تسلیحاتی ارتش لبنان است.
این ارتش فاقد نیروی هوایی و دریایی است بهگونهای که امنیت مرزهای دریاییاش با آلمان است.
این مسئله در سناریوهای خلع سلاح معضل نیست، زیرا مقاومت نیز فاقد چنین نیروهایی است، مناقشه اما بر سر توان زمینی آشکار میشود.
تعداد نیروهای ارتش لبنان بهزحمت به ۶۰ هزار نفر میرسد.
این تعداد رسماً ۶۰ هزار نفر عنوان شدهاند اما در کشورهایی با مختصات لبنان که سهمیههای طایفهای و خانوادگی دارند، معمولاً افراد بسیاری بدون آنکه بر سرکار حاضر شوند، حقوق میگیرند.
نمیتوان مطمئن بود تمام ۶۰ هزار نفر بر سرکار بروند و یا اساساً وجود خارجی داشته باشند.
شاید برخی اسامی و عناوین جعلی خلق شده باشند تا یک خانواده بتواند منابع دولتی را از این طریق به دست آورد.
بر همین اساس تعداد واقعی نفرات ارتش لبنان تخمینی تا ۴۰ هزار نفر میرسد.
این نیرو عمدتاً برای تامین امنیت داخلی کاربرد دارد درحالیکه مقاومت بدون آنکه مسئولیتی در شمال یا مناطق مرکزی برای خود قائل باشد، با اولویت مقابله با رژیمصهیونیستی و سپس حفاظت از جایگاه شیعیان، دارای ۱۰۰ هزار نیروست.
از سوی دیگر مقاومت از موشکهای ضدتانک پیشرفته مانند نمونههای تاپاتک الماس و موشکهای دهلاویه و کورنت بهره میگیرد، درحالیکه ارتش لبنان به تعداد محدودی موشک ضدزرهی قدیمی مجهز شده که بهگواه برخی قابلاستفاده هم نیستند.
چنین نیرویی حتی اگر ارتقای کمی از نظر نفرات و تسلیحات داشته باشد، تضمینی برای شیعیان نیست.
آنها با حضور در ارتش فاقد ظرفیت لازم برای دفاع در مقابل صهیونیستها و تنشهای داخلی خواهند بود.
قدرتهای نظامی در شامات و حفظ جایگاه لبنان در موازنه امنیتی
در محیط شامات که شامل سوریه، لبنان، اردن و فلسطین اشغالی میشود، قدرتهایی نظامی حاضرند که باید به بررسی توان آنها و اثراتشان بر لبنان پرداخت.
اگر با خلع سلاح مقاومت، قدرت اصلی نظامی لبنان از بین برود، این کشور چگونه با تهدیدات متنوع حاضر در محیط خود روبهرو خواهد شد؟
در ادامه عمده قوای نظامی حاضر در منطقه شام مورد بررسی قرار گرفتهاند.
۱- نیروهای مستقر در شام
در شام دو نیروی داخلی آن یعنی سوریه تحت حکومت جولانی و رژیمصهیونیستی تهدیدی برای تمامیت ارضی و ثبات لبنان تلقی میشوند.
هر دو دارای انگیزههایی برای دخالت در امور لبنانند.
رژیمصهیونیستی با ارتش قدرتمند خود خواهان اشغال مناطقی از جنوب لبنان و حضور دولتی ضعیف در مناطق باقیمانده است.
حکومت جولانی نیز که حکومتی جهادی بهحساب میآید، بدون آنکه به شکل قلبی مرزها را بپذیرد به دنبال گسترش فتوحاتش است.
شاید او به شکل مستقیم دست به چنین کاری نزند اما بهصورت غیرمستقیم آرمانهای خود را پیگیری میکند.
جولانی خود با وجود تابعیت سوری خود سابقه اقدامات تروریستی در عراق را دارد؛ مسئلهای که محدودیتناپذیری او در مرزها را ثابت میکند.
در فقدان ارتشی قدرتمند در لبنان، هیچ راهی جز مقاومت برای حفظ کشور وجود ندارد.
مهم آنکه اگر تا پیش از سقوط نظام سوریه، لبنان با یک تهدید مواجه بود با حضور جولانی تهدیدات علیه بیروت افزایش یافته است.
۲- تهدیدهای نیروهای خارجی مستقر
در حال حاضر دو نیروی نظامی خارجی در شام مستقرند؛ نیروهای آمریکایی در قالب ناتو در اردن و بهشکل مستقل در سوریه استقرار یافتهاند.
ترکیه نیز با دهها هزار سرباز در شمال سوریه جا خوش کرده است.
با توجه به توسعهطلبی هر دو و منافعی که دارند، احتمال دارد زمانی به فکر مداخله مستقیم در لبنان نیز باشند.
خلع چه سلاحهایی؟
خلع سلاح مقاومت که این روزها تکرار میشود، باید مورد بررسی قرار گیرد که حتی در صورت فرض حرکت به سمت آن، آیا با توجه به وضعیت سلاح در لبنان، این موضوع قابل اجراست یا نه.
مسئله سلاح در لبنان شاید بیشتر از آنکه با اروپا، ترکیه، ایران یا روسیه قابلمقایسه باشد با وضعیت عراق یا آمریکا شباهت دارد.
خلع سلاحها در حوزه سلاحهایی مانند کلت، سلاحهای انفرادی اتوماتیک مانند ام-۱۶ و کلاشینکف، تیربارها و راکتهای ضدزره ساده مانند انواع آرپیجی امکانپذیر نخواهد بود، زیرا آنها بهوفور و بهصورت شخصی در اختیار تمام مردم لبنان قرار دارند.
آنچه در یک فرایند خلع سلاح در لبنان میتوان جمعآوری کرد احتمالا شامل مواردی مانند توپهای ضدهوایی ۲۳ میلیمتری، موشکهای ضدزره و ضدهوایی دوشپرتاب، وانتهای تقویتشده برای امور نظامی موسوم به تاکتیکال و توپخانه میشود.
خمپارههای سنگین در تعداد بالا نیز در حوزه ممنوعهها قرار میگیرند.
این سلاحها در صورت تقویت احتمال خلع سلاح با بازرسیها، تهدید به برخورد و اعمال تشویقات مالی جمعآوری میشوند.
برای جمعآوری این سلاحها برتری قاطع نظامی لازم است که آمریکا، رژیمصهیونیستی و ارتش لبنان آن را علیه مقاومت لبنان کسب نکردهاند.
از سوی دیگر این جمعآوری باید سراسری باشد تا گروه خلعسلاحشده بار دیگر از بازاری نزدیک سلاحهای موردنیاز خود را تامین نکند.
در چنین شرایطی که باعث جمعآوری سراسری سلاح میشود، دیگر طوایف لبنان نیز به صف مخالفت با خلع سلاح کشیده میشوند.
خلع سلاح با جمعآوری نقاط قوت مقاومت
احتمال دارد دشمن و طبقه سیاسی لبنان در خلع سلاح بهجای روندی کامل به یک فرایند نسبی راضی شوند که در آن در قالب کنترل سلاح، تنها نقاط قوت نظامی مقاومت از آن سلب شود.
در این احتمال نیز موانع بسیاری پیش روی دشمن قرار دارد.
۱- شبکه ارتباطی
شبکه ارتباطی مقاومت لبنان یکی از عوامل مؤثر در پیروزی جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ معرفی شد اما بخشی از این شبکه در جنگ دوماهه ۲۰۲۴ مورد سواستفاده دشمن قرار گرفت و در قضایای پیجری و بیسیمها، نیروی انسانی مقاومت به شدت صدمه دید.
به نظر نمیرسد شبکه ارتباطی سنتی مقاومت قابل جمعآوری باشد و از سوی دیگر مقاومت نیز با توجه به ضربات جنگ ۲۰۲۴ در سیستم ارتباطی خود تجدیدنظر خواهد کرد.
۲- جمعآوری شبکه موشکی
مقاومت لبنان برای حمله به پایگاههای رژیمصهیونیستی در عمق سرزمینهای اشغالی و تحتفشار قرار دادن جبهه داخلی آن بهطور سنتی به راکت و موشک متکی بوده است.
بهمرور و با بروز تحولاتی از اهمیت این سلاح در مقاومت لبنان کاسته شد.
تامین، تولید، ذخیرهسازی، نگهداری و بهکارگیری موشکها دشواریهای زیادی دارد.
با توجه به افزایش دسترسی رژیمصهیونیستی به دستگاههای نظارتی مانند رشد تعداد پهپادها و افزودهشدن کوادکوپترها، پرتاب موشک به کار بسیار سختی در جنوب لبنان بدل شده است.
از سوی دیگر موشکها برای عبور از سد پدافندی رژیمصهیونیستی باید در تعداد بالا پرتاب شوند و در صورت عبور نیز دقت و قدرت تخریب کافی وجود نخواهد داشت.
عامل دیگر در کاهش اهمیت موشکها، ورود پهپاد به نبرد است.
پهپادها ابعاد کوچکتری داشته، میتوانند بهصورت قطعات مجزا نگهداری شوند، از قطعات ساده و تجاری استفاده کرده و با تجربه بسیار کم نیروها، مونتاژ و پرتاب شوند.
پدافند هوایی رژیم نیز با وجود کارایی دربرابر راکت و موشک، کارایی مشابهی در برابر پهپادها نشان نداده است، از سوی دیگر محل پرتاب پهپادها نیز مخفی مانده و دقت برخوردشان بیشتر از موشکهاست.
پس از ناکارآمدی موشکها و اثبات کارایی پهپادها، سومین عامل در کاهش اهمیت سیستم موشکی مقاومت ازدسترفتن سوریه است.
کارخانههای سوریه محل اصلی تولید موشک و انتقال آنها به لبنان بودند.
مقاومت لبنان درطول جنگ طوفان الاقصی و جنگ دوماهه لبنان تعداد زیادی راکت و موشک استفاده کرده، تعدادی بر اثر حملات رژیمصهیونیستی روی زمین یا کشف آنها توسط نیروهای زمینی منهدم شدهاند و با سقوط سوریه راهی نیز برای پر کردن مجدد انبارها وجود ندارد؛ این فشار به ذخایر موشکی مقاومت لبنان حکایت از آن دارد که تعداد موشکهای باقیمانده قابلمقایسه با قبل نیست و بسیار اندک است.
نکته مهم آنکه با توجه به توافق آتشبس و برچیدن برخی زیرساختها در جنوب لیتانی و کاوشهای ارتش لبنان، محلی نیز برای ذخیرهسازی موشکها وجود ندارد.
برایناساس خلع سلاح مقاومت اگر متمرکز بر هدفگیری سیستم موشکی مقاومت باشد، این سیستم به شکل قبلی دیگر وجود ندارد و با سیستم جدیدی جایگزین شده است.
جمعبندی خلع سلاح
خلع سلاح مقاومت لبنان به دلایل توازن داخلی و خارجی امکانپذیر نیست.
از نظر سلاح نیز جمعآوری سلاحهای سبک غیرممکن بوده و زمینه ضربه به تسلیحات دوربرد مقاومت نیز از بین رفته است.
در واقعیت این سیستم تسلیحاتی از بین رفته و درحال جایگزینی با شیوههای جدید است.
چه گروهی اصرار دارد؟
به نظر میرسد بیشتر از آنکه آمریکا و رژیمصهیونیستی بهصورت عملی پیگیر خلع سلاح باشند، بعضی جناحهای داخلی لبنان بر آن اصرار دارند.
احتمالاً واشنگتن و تلآویو وضعیت جنگ را درک کرده و میدانند شرایط برای خلع سلاح فراهم نیست اما فعلاً غیرمستقیم از تلاشها حمایت میکنند؛ حداقل فایده آن برای صهیونیستها تشدید اختلافات داخلی در لبنان است.
گروههای داخلی لبنان میخواهند با خلع سلاح مقاومت از جنگ کنونی بهره برده و بتوانند سهم بیشتری از قدرت را به دست آورند.
این گروهها در مقابل مقاومت قدرت چندانی ندارند تا بتوانند مستقل از متحدان خود وارد فرایند خلع سلاح مقاومت شوند.
با وجود بازیگری پررنگ گروههای ضعیف لبنانی اما این بازی در صورت تداوم احتمالاً بهسرعت بازیگران قدرتمندتری خواهد یافت.
آنگونه که «جوزف عون» رئیسجمهور لبنان از امکان الحاق رزمندگان مقاومت به ارتش و انحلال گروههای غیردولتی مقاومت خبر داده است، میتوان فهمید گرچه غرب فعلاً بافاصله از قضیه خلع سلاح ایستاده تا باعث افزایش اختلافات داخلی لبنان شود، اما درنهایت سررشته امور را در دست دارد.