چرا آمریکا بناهای یادبود میسازد؟
به گزارش مشرق،کانال تلگرامی روندنگار بینالملل در مطلبی با عنوان چرا آمریکا بناهای یادبود میسازد و آیا این بناهای بزرگ و مجسمهها میتوانند ملتی از هم گسیخته را دوباره متحد کنند نوشت:
سابین هوارد، نویسنده و مجسمهساز، استدلال میکند که بناهای یادبود در تاریخ آمریکا همواره در لحظات بحران و تفرقه نقش کلیدی در بازسازی هویت ملی ایفا کردهاند.
پس از جنگ داخلی، سخنرانی لینکلن در گتیسبورگ نهتنها یادبود کشتهشدگان بود، بلکه دعوتی برای احیای وحدت ملی با تأکید بر «تولد دوباره آزادی» بود.
در دوران تدی روزولت، کوه راشمور با چهرههای چهار رئیسجمهور، نمادی از جاهطلبی و اعتمادبهنفس یک ملت در حال رشد شد.
در جنگ جهانی دوم، فرانکلین روزولت با ساخت یادبود جفرسون، ارزش «همه انسانها برابر خلق شدهاند» را در قلب واشنگتن حک کرد تا یادآوری کند که آمریکا برای دفاع از یک آرمان میجنگد.
در دهه 1980 نیز رونالد ریگان با بازسازی مجسمه آزادی، شعله امید را در دورانی پر از ناآرامیهای اجتماعی و اقتصادی دوباره روشن کرد.
این بناها صرفاً یادبود نبودند، بلکه ابزارهایی برای التیام، الهامبخشی و بازتعریف هویت جمعی آمریکا بودند.
هوارد داستان تحول شخصی خود را بازگو میکند: در 19 سالگی، او یک کارگر چوببری در فیلادلفیا بود که احساس میکرد در زندگیاش به بنبست رسیده است.
در یک لحظه سرنوشتساز در اکتبر 1982، او شغلش را رها کرد و بدون هیچ پیشزمینهای در هنر، وارد مدرسه هنر فیلادلفیا شد.
این تصمیم او را به مطالعه آثار بزرگانی چون میکلآنژ و داوینچی سوق داد و در نهایت به خلق یادبود جنگ جهانی اول در واشنگتن دیسی منجر شد.
این اثر عظیم، که در نوامبر 2024 رونمایی شد، شامل 38 فیگور، 58 فوت طول، 25 تن وزن و بیش از 12,000 ژست مختلف است.
هر فیگور داستانی از استقامت انسانی را روایت میکند.
برای مثال، هوارد از ریکی، یک تفنگدار دریایی که پس از بازگشت از افغانستان با بحران روحی و افزایش وزن شدید مواجه شد، سخن میگوید.
ریکی پس از اقدام به خودکشی، به شکلی معجزهآسا به زندگی بازگشت و در این یادبود، نهتنها یک سرباز، بلکه نمادی از روح تسلیمناپذیر انسانی را به تصویر کشید.
هوارد با انتقاد از هنر و گفتمان معاصر، معتقد است که بسیاری از آثار هنری امروزی به جای الهامبخشی، ناامیدی، هرجومرج و بیمعنایی را ترویج میکنند.
او این رویکرد را مخرب میداند، زیرا به جای تقویت پیوندهای اجتماعی، انزوا و تفرقه را دامن میزند.
در مقابل، او هنر را وظیفهای مقدس میبیند: هنرمند نه خالقی خودمختار، بلکه خدمتگزاری است که باید معنا، زیبایی و نظم را از دل واقعیت آشکار کند.
او با الهام از هنر رنسانس، معتقد است که هنر باید زبان رزقامت و روح انسانی را احیا کند، همانطور که در یادبود جنگ جهانی اول تلاش کرده است.
هوارد از پروژه جدید خود، «قوس بزرگ آزادی»، رونمایی میکند که به گفته او یادبودی برای تجدید روح آمریکایی و نگاه به آینده است.
این بنا قرار است نمادی از تواناییهای بالقوه آمریکا باشد، نه صرفاً برای گرامیداشت گذشته، بلکه برای الهامبخشی به نسلی که در آستانه دویستوپنجاهمین سالگرد استقلال آمریکا (2026) قرار دارد.
او تأکید میکند که این بنا از برنز و سنگ ساخته خواهد شد، اما روح آن از داستانها و آرمانهای مردمی سرچشمه میگیرد که آمریکا را نه صرفاً یک ایده، بلکه یک ملت زنده میدانند.
این پروژه بهگونهای طراحی شده که نهتنها گذشته را ارج نهد، بلکه به آیندهای متحد و پیشرونده اشاره کند.
هوارد با اشاره به فیگور دخترش، مادلین، در یادبود جنگ جهانی اول، سؤالی عمیق مطرح میکند: «چه نوع کشوری برای فرزندانمان به جا خواهیم گذاشت؟» او این پرسش را در قالب دو گزینه ارائه میدهد: کشوری که گذشته خود را فراموش کرده و در تفرقه غرق شده، یا کشوری که با یادآوری ارزشهایش به سوی وحدت و پیشرفت گام برمیدارد؟
او از خوانندگان میخواهد که مانند خودش در 19 سالگی، در لحظهای تعیینکننده (ساعت چهار) تصمیمی قاطع برای حرکت به جلو بگیرند.
این دعوت به اقدام، بهویژه در آستانه سالگرد 250 سالگی آمریکا، پیامی انگیزشی برای بازسازی هویت ملی است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.