خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 02 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

عصر یکجانبه‌گرایی آمریکا؛ دگرگونی نظم جهانی توسط یک یاغی

مشرق | بین‌الملل | سه شنبه، 02 اردیبهشت 1404 - 08:53
آمريكا،جهاني،نظامي،نظم،ليبرال،رقابت،دوران،چين،جنگ،سياست،خارج ...

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اندیشکده تهران در مطلبی با عنوان عصر یکجانبه‌گرایی آمریکا؛ دگرگونی نظم جهانی توسط یک ابرقدرت یاغی نوشت:
در دهه‌های اخیر، سیاست خارجی آمریکا همواره در نوسان میان دو الگو بوده است: رهبری در نظم جهانی لیبرال یا عقب‌نشینی و تمرکز بر داخل.
اما آنچه اکنون در حال وقوع است، انتخاب راه سومی است که پیش‌تر به‌ندرت به‌صورت جدی مطرح می‌شد: آمریکا به‌مثابه یک ابرقدرت یاغی و یک‌جانبه‌گرا در حال بازتعریف نقش خود در عرصه بین‌الملل است.
توانایی‌های منحصربه‌فرد آمریکا در نظم جهانی
آمریکا همچنان دارای ظرفیت‌هایی است که هیچ قدرتی در جهان قابل رقابت با آن نیست.
دلار در قلب اقتصاد جهانی قرار دارد و از نظر نظامی، فناوری و ژئوپلیتیک دارای مزیت‌های عظیمی است.
حجم بازار مصرفی آمریکا به‌اندازه مجموع بازارهای چین و اتحادیه اروپاست.
این واقعیت به واشنگتن اجازه می‌دهد تا با استفاده از تحریم‌های مالی و تجاری، بازیگران بین‌المللی را وادار به تبعیت کند.
آمریکا هنوز تنها کشوری است که توانایی نظامی مداخله در نقاط دورافتاده جهان را داراست و حضور نظامی آن، به‌ویژه در آسیا و اروپا، پایه‌های اصلی موازنه قوا را شکل داده است.
چرا آمریکا از نظم لیبرال فاصله می‌گیرد؟
نظم لیبرالی که پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت، زمانی بهترین بستر برای قدرت‌نمایی و نفوذ نرم آمریکا بود.
اما امروزه، شرایط بنیادین تغییر کرده است.
دشمنان سابق آمریکا در دوران جنگ سرد یا فروپاشیده‌اند یا در چارچوب نظام جهانی ادغام شده‌اند.
در همین حال، متحدان سنتی آمریکا، به‌جای مشارکت فعال در تأمین امنیت جهانی، عمدتاً از مزایای حمایت آمریکا بهره‌مند شده‌اند بدون آن‌که هزینه‌های قابل توجهی بپردازند.
این وضعیت باعث شده آمریکا در بسیاری از بحران‌های جهانی احساس تنهایی کند و هزینه‌هایی به‌مراتب فراتر از متحدانش متحمل شود.
بحران در نهادهای بین‌المللی
نهادهای بین‌المللی که ابتدا با هدف ترویج همکاری و جلوگیری از جنگ‌های بزرگ تأسیس شدند، به‌تدریج به صحنه‌هایی از رقابت سیاسی و حتی سنگ‌اندازی علیه منافع آمریکا تبدیل شده‌اند.
سازمان‌هایی مانند سازمان تجارت جهانی، سازمان ملل و بانک جهانی، امروز دیگر ابزار کارآمدی برای اعمال قدرت آمریکا نیستند، بلکه گاهی بیش از آن‌که به تحقق اهداف آمریکا کمک کنند آن را محدود می‌کنند.
فشارهای داخلی بر سیاست خارجی
جهانی‌شدن طی دو دهه گذشته، باعث کاهش مشاغل تولیدی و افزایش نابرابری شده است.
بسیاری از مناطق صنعتی آمریکا، دچار رکود اقتصادی و بی‌ثباتی اجتماعی شده‌اند.
همین مناطق در عرصه سیاسی فعال شده و خواستار بازنگری در سیاست‌های تجاری و بین‌المللی شده‌اند.
نتیجه این فشارها، ظهور جریان‌های پوپولیستی و ملی‌گرا در داخل آمریکا بوده که سیاست خارجی سنتی لیبرال را به چالش کشیده‌اند.
تغییرات جمعیتی و مزیت‌های نسبی
در سطح جهانی، تغییرات جمعیتی به‌گونه‌ای است که آینده را برای بسیاری از کشورها تاریک‌تر می‌کند.
جمعیت در حال کار در اکثر کشورهای توسعه‌یافته، به‌ویژه چین، در حال کاهش است و بحران سالمندی به تهدیدی جدی تبدیل شده است.
در مقابل، ایالات متحده یکی از معدود کشورهایی است که همچنان دارای رشد مثبت جمعیت نیروی کار است.
این ویژگی می‌تواند در دهه‌های آینده به یکی از بزرگ‌ترین مزایای رقابتی آمریکا بدل شود.
افزون بر آن، آمریکا در حوزه فناوری پیشرفته، هوش مصنوعی و صنایع نظامی همچنان دست بالا را دارد.
اما این مزیت‌ها الزاماً به بازگشت به سیاست‌های لیبرال منتهی نخواهند شد.
برعکس، ممکن است باعث شود که آمریکا بیش‌ازپیش به‌تنهایی بر مسیر خود پافشاری کند.
بازگشت نظامی‌گری در دولت‌های اقتدارگرا
یکی از نشانه‌های پررنگ عصر جدید، افزایش هزینه‌های نظامی در کشورهای غیرلیبرال است.
روسیه در حال بسیج گسترده برای تداوم جنگ در اوکراین است.
چین نیز به‌سرعت بودجه نظامی خود را افزایش داده و تمرکز ویژه‌ای بر مدرن‌سازی نیروهای مسلح دارد.
کره شمالی، به توسعه زرادخانه اتمی و موشکی خود ادامه می‌دهد.
در سوی مقابل، کشورهای دموکراتیک، توان لازم برای سرمایه‌گذاری گسترده در حوزه نظامی را ندارند.
این عدم توازن می‌تواند به بی‌ثباتی و رقابت‌های خطرناک منجر شود.
ایالات متحده در حال عبور از یک دوران تاریخی است.
اگرچه هنوز قدرتمندترین کشور جهان باقی مانده، اما شیوه استفاده از این قدرت دستخوش تحول شده است.
دوران رهبری لیبرال و چندجانبه‌گرا به‌پایان نزدیک شده و جای خود را به رویکردی منفعت‌محور، خودمختار و در مواردی تهاجمی داده است.
این مسیر نه‌تنها روابط آمریکا با متحدانش را تغییر خواهد داد، بلکه نظم جهانی را نیز وارد فاز جدیدی از رقابت، عدم اطمینان، و شاید حتی رویارویی خواهد کرد.
*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.