خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 02 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

مهمترین حوادث یک قرن اخیر؛ از ۱۰ هواپیماربایی تا قتل‌های زنجیره‌ای و عاشقانه

اعتماد | همه | سه شنبه، 02 اردیبهشت 1404 - 09:52
طی قرن گذشته حوادث هوایی، ربایش هواپیما، آتش‌سوزی، قتل‌های سریالی، قتل‌های عاشقانه، کلاهبرداری و اسیدپاشی‌های متعددی رخ داده که برخی از آنها مهم بوده است. «اعتماد» در این گزارش به آنها پرداخته است.
نفر،هواپيما،فرودگاه،ايران،ربايندگان،قتل،كشور،هواپيماي،دست،پر ...

طی قرن گذشته حوادث هوایی، ربایش هواپیما، آتش‌سوزی، قتل‌های سریالی، قتل‌های عاشقانه، کلاهبرداری و اسیدپاشی‌های متعددی رخ داده که برخی از آنها مهم بوده است.
«اعتماد» در این گزارش به آنها پرداخته است.
کد خبر: 709192 | ۱۴۰۴/۰۲/۰۲ ۰۹:۵۰:۰۰
طی قرن گذشته حوادث هوایی، ربایش هواپیما، آتش‌سوزی، قتل‌های سریالی، قتل‌های عاشقانه، کلاهبرداری و اسیدپاشی‌های متعددی رخ داده که برخی از آنها مهم بوده است.
«اعتماد» در این گزارش به آنها پرداخته است.
هواپیما ربایی
به گزارش اعتماد، ۳۱ خرداد سال 1349 هواپیمای بوئینگ ۷۲۷ با ۹۴ نفر سرنشین از فرودگاه مهرآباد به مقصد آبادان در کمتر از یک روز ربوده شد.
سه تبعه ایرانی به نام‌های علی ملازاده، حسن ملازاده و مسعود حمیدی با اقدام مسلحانه این هواپیما‌ربایی را انجام دادند.
آنها پس از ربوده شدن هواپیما و انتقال آن به عراق توانستند از دولت عراق پناهندگی بگیرند.
۱۸ مهر سال 1349 نیز یک هواپیما‌ربایی در داخل بوئینگ ۷۲۷ با ۵۴ نفر مسافر و خدمه از فرودگاه مهرآباد به مقصد فرودگاه آبادان با هدف سیاسی صورت پذیرفت.
حسن تهرانی، محمد ماهودی و نفر سوم به نام علیرضا که نام خانوادگی‌اش مشخص نیست با تهدید انفجار خواستار آزادی ۲۱ نفر زندانی سیاسی شدند.
سرانجام ربایندگان توانستند با مجروح کردن مامور امنیت پرواز و انتقال هواپیما به عراق از آن کشور پناهندگی سیاسی بگیرند.
۱۸ آبان سال 1349 یک هواپیما‌ربایی در هواپیمای Douglas-DC-3 بدون سرنشین از فرودگاه دوبی به مقصد بندرعباس با مشارکت و همدستی ۹ نفر انجام شد.
هواپیما‌ربایان ابتدا آن را به دوحه قطر و سپس به عراق بردند ولی در آنجا دستگیر و برای محاکمه به ایران بازگردانده شدند.
۱۵ تیر سال 1362 یک فروند بوئینگ ۷۴۷ با ۳۹۰ نفر خدمه و مسافر از فرودگاه شیراز به مقصد مهرآباد تهران ربوده شد.
شش تبعه ایرانی از هواداران مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق با استفاده از اسلحه و مواد منفجره اقدام به ربودن کردند.
این هواپیما ابتدا توسط ربایندگان به کویت برده شد.
علی شمس اردکانی سفیر وقت ایران در کویت برای تحویل هواپیما از مقامات کویت درخواست کمک کرد اما بی‌نتیجه ماند.
در نهایت در ازای آزاد کردن ۱۸۶ نفر از مسافرین سوخت مورد نیاز به ربایندگان داده شد.
ربایندگان خواستار انتقال هواپیما به بغداد شدند اما خدمه هواپیما آنها را متقاعد کردند به پاریس بروند.
سرانجام هواپیما در اورلی پاریس فرود آمد.
در پایان پرونده با اعطای پناهندگی به ربایندگان و تسلیم شدن آنها خاتمه یافت.
هر کدام از ربایندگان به سه سال حبس از سوی دادگاه کشور فرانسه محکوم شدند.
۲۶ خرداد سال 1363 یک هواپیما نوع فوکر F27 با ۸ نفر سرنشین که ۴ نفر آنان هواپیما را ربودند.
هواپیما بعد از توقف در بحرین و سوختگیری عازم مصر شد.
پس از فرود در فرودگاه مصر ربایندگان خواستار پناهندگی سیاسی شدند، اما پس از دو روز توقف با مخالفت کشور مصر به سمت فرانسه رفتند.
هواپیما در فرودگاه نیس کوت دازور فرود آمد.
ربایندگان خود را تسلیم و خواستار پناهندگی شدند.
وزارت امور خارجه ایران از کشور فرانسه خواستار تحویل ربایندگان شد، اما کشور فرانسه به ربایندگان پناهندگی موقت داد و در تاریخ ۳ تیر ماه هواپیما با ۴ سرنشین دیگر به ایران بازگشت.
۵ تیر سال 1363 یک هواپیمای بوئینگ ‌‌۷۲۷ با ۱۳۵ نفر سرنشین از فرودگاه مهرآباد به مقصد بوشهر توسط دو نفر ربوده و به قطر برده شد.
مسافران در قطر آزاد و هواپیما به همراه سه خدمه پرواز ‌و ربایندگان به سمت قاهره پرواز کرد.
فرودگاه قاهره اجازه فرود اعلام نکرد اما خلبان به دلیل نداشتن سوخت کافی مجبور شد در فرودگاه قاهره فرود آید.
پس از یک شب گذراندن در مصر و سوختگیری ربایندگان خلبان را مجبور کردند به سمت بغداد حرکت کند.
ربایندگان در بغداد تسلیم و پناهندگی سیاسی گرفتند.
۱۶ مرداد سال 1363 یک هواپیمای ایرباس با ۳۱۵ نفر سرنشین از فرودگاه مهرآباد به مقصد جده ربوده شد.
این هواپیما قرار بود در شیراز توقفی کوتاه داشته باشد.
دو نفر از سرنشینان که خود را طرفدار موسی خیابانی معرفی کردند با چاقو و یک بمب جعلی اقدام به هواپیما ربایی کردند.
هواپیما بعد از سوختگیری در قاهره به سمت فرانسه حرکت کرد، اما کشور فرانسه اجازه ورود نداد و ربایندگان از کشور ایتالیا پناهندگی گرفتند و یکی از آنها در رم توسط مقامات ایتالیایی به دو سال زندان محکوم شد.
۶ بهمن سال 1368 یک هواپیمای بوئینگ ۷۲۷ از فرودگاه شیراز به مقصد بندرعباس در حال پرواز بود که چهار مسافر آن با اسلحه دستی و نارنجک دستی اقدام به هواپیما‌ربایی و خواستار فرود به کشور عراق یا اسراییل شدند.
با کشته شدن ربایندگان توسط ماموران امنیتی پرواز ، ماجرا به پایان رسید.
۴ آبان سال 1378 یکی از مسافران هواپیمایی که از فرودگاه مهرآباد به سمت ارومیه در حرکت بود با ترساندن خدمه و مسافران هواپیما را ربود و مقصد فرانسه را انتخاب کرد، اما ماموران امنیتی پرواز او را دستگیر و هواپیما طبق برنامه به ارومیه برده شد.
مقامات ایران هواپیما‌ربایان را به سفر سه روزه رییس‌جمهور وقت محمد خاتمی مرتبط دانسته و رباینده را عضو سازمان مجاهدین خلق معرفی کردند.
۱۴ اسفند 1399 هواپیمای فوکر ۱۰۰ از فرودگاه اهواز به سمت فرودگاه مشهد در پرواز بوده که یکی از مسافران هواپیما برای ربایش هواپیما تلاش می‌کند آن را به سمت یکی از کشورهای عربی منحرف کند اما توسط ماموران امنیتی سپاه خنثی می‌شود.
پس از این رخداد هواپیما در فرودگاه اصفهان فرود می‌آید و پس از دستگیری هواپیماربا مسافران با پرواز جایگزین به سمت مشهد حرکت می‌کنند.
پر تلفات‌ترین سوانح هوایی
۱ بهمن سال 1358 بوئینگ ۷۲۷ ایران‌ایر در مسیر مشهد تهران سقوط کرد و ۱۲۸ نفر کشته شدند.
۷ مهر سال‌1360یک فروند هواپیمای سی‌۱۳۰ ارتش ایران در کهریزک سقوط کرد و ۸۰ نفر کشته شدند.
۱۱ آبان سال 1365 یک فروند هواپیمایی سی‌۱۳۰ ارتش در زاهدان سقوط کرد و‌ ۱۰۳ نفر کشته شدند.
۱۹ بهمن سال 1371 هواپیمای توپولوف ۱۵۴ ایران ایر با هواپیمای سوخت‌رسان ۲۴ متعلق به نهاجا در نزدیکی تهران برخورد کرد و ۱۳۴ نفر کشته شدند.
۱۴ بهمن سال 1378 یک فروند سی‌۱۳۰ متعلق به ارتش در فرودگاه مهرآباد با یک ایرباس آ ۳۰۰ در حال توقف تصادف کرد.
همه ۸ سرنشین هواپیمای سی‌۱۳۰ کشته شدند.
۲۱ بهمن سال 1382 یک فروند هواپیمای ۵۰ متعلق به هواپیمایی کیش ایر به هنگام فرود آمدن در فرودگاه شارجه به زمین برخورد کرد و ۴۳ نفر از ۴۵ نفر مسافر کشته شدند.
۲۰ اردیبهشت سال 1393 هواپیمای فوکر ۱۰۰ پرواز شماره ۸۰۵۳ متعلق به شرکت هواپیمایی آسمان که از مشهد عازم فرودگاه بین‌المللی زاهدان بود در ساعت ۱۳ و ۱۰ دقیقه به دلیل باز نشدن چرخ سمت چپ عقب درخواست فرود کرد و با وجود اینکه این هواپیما از باند پرواز خارج و لاستیک آن دچار ترکیدگی شد، اما همه ۱۱۳ نفر جان سالم به در بردند.
پرتلفات‌ترین حوادث آتش‌سوزی
۲۸ مرداد سال 1357 در سینما رکس آبادان شعله‌های آتش از هر طرف زبانه می‌گیرد تا عده‌ای بی‌گناه را به آتش بکشد.
۶۰۰ نفر کشته شدند.
حسین تکبعلی‌زاده که سال ۵۷ از زندان آزاد شد عامل اصلی این جنایت وحشتناک بود.
او در سال ۵۹ در دادگاه به جرم ایجاد آتش‌سوزی اعدام شد.
۲۶ بهمن سال ۸۳ مسجد ارگ در زمان برگزاری نماز مغرب و عشا آتش می‌گیرد.
آمار قربانیان این حادثه ۷۸ نفر اعلام شد.
علت آتش‌سوزی انفجار کپسول گاز مسجد در طبقه دوم بود.
۱۵ آذر سال 1391 در مدرسه دخترانه شین‌آباد شهر پیرانشهر در استان آذربایجان غربی برخی دانش آموزان به دلیل انفجار بخاری نفتی دچار سوختگی شدند.
در این حادثه دو نفر از دانش‌آموزان به نام‌های سارینا رسول‌زاده و سیران یگانه جان خود را از دست دادند.
سه نفر دیگر هم در بیمارستان مجبور به قطع انگشت شدند.
۳۰ دی سال 1395 ساختمان پلاسکو یکی از قدیمی‌ترین ساختمان‌های بلند تهران دچار حریق شد ولی با وجود تلاش ماموران آتش نشانی قسمتی از ساختمان فرو ریخت و در این حادثه متاسفانه ۲۲ نفر جان خود را از دست دادند؛ از جمله ۱۶ آتش‌نشان و ۶ شهروند.
۲۷ آذر سال 1397 با واژگونی بخاری فتیله‌ای نفت‌سوز قابل حمل در کلاس اول دبستان دخترانه اسوه حسنه زاهدان کلاس درس آتش می‌گیرد.
در این آتش‌سوزی ۴ نفر از دانش‌آموزان به نام‌های مانا خسرو پرست در مقطع پیش دبستانی، صبا عربی، مریم نوکندی و یکتا میرشکار هر سه در مقطع اول دبستان دچار سوختگی شدید شدند و جان خود را از دست دادند.
در سال حادثه جمعا ۶۹ نفر دانش‌آموز در مدرسه تحصیل می‌کردند.
مهم‌ترین قتل‌های سریالی
شخصی که به نام اصغر قاتل شهرت داشت اولین قتل تاریخ ایران را رقم زد.
او در نوجوانی با خانواده‌اش به عراق مهاجرت کرد.
در عراق ۲۵ کودک و نوجوان پسر را پس از تجاوز به قتل رساند و سرشان را از بدن جدا کرد.
پس از اینکه در هنگام قتل دیده شد به ایران فرار کرد و در تهران در بازه ۳ ماهه ۸ پسر و مرد را کشت و سرهای بریده آنها را در خرابه‌ها و چاه‌های اطراف تهران پنهان کرد.
سرانجام در سال ۱۳۱۳ در ملأ عام در میدان توپخانه اعدام شد.
مجید سالک محمودی؛ قتل‌های خود را در سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۴ انجام داد.
او مقتولان خود را که اکثرا زن بودند خفه می‌کرد و آنها را در شهرهای مختلف رها می‌کرد.
سرانجام در سال 1364 در زندان قصر خودکشی کرد.
غلامرضا خوشرو در سال 1371 همراه همدستش علی کریمی دستگیر شد اما توانست از دست پلیس فرار کند.
بعدا به آدم‌کشی ادامه داد.
او ۹ زن را پس از تجاوز به قتل رساند و در سال 1376 در تهران اعدام شد.
به دلیل ارائه مدارک جعلی به پلیس هویت او مشخص نیست و از او به نام خفاش‌شب یاد می‌کنند.
سعید حنایی پس از اینکه یک راننده تاکسی همسر او را با زنی تن فروش اشتباه می‌گیرد تصمیم به قتل زن‌های خیابانی گرفت.
او سال 1379 شروع به قتل زن‌های تن فروش می‌کند و مقتولان او همه زنان تن‌فروش بودند.
او در سال 1381 در زندان مشهد اعدام شد.
رسانه‌ها به او لقب مرد عنکبوتی دادند.
محمد بسیجه معروف به بیجه که در ۱۱ سالگی به او تجاوز شده بود، ۱۷ پسربچه و ۳ مرد بزرگسال را پس از تجاوز به قتل رساند و جسد برخی مقتولان را در کوره آجرپزی سوزاند.
علی باغی با او در ۹ قتل همدستی کرد.
پرونده او بزرگ‌ترین پرونده جنایی دهه ۷۰ بود.
سرانجام در اسفند سال 1383 پس از ۱۰۰ ضربه شلاق در ملأعام در پاکدشت اعدام شد.
در بهمن سال 1386 امید برک، جوانی ۲۱‌ساله با خودرو پیکان در اطراف کرج زنان و دختران را سوار می‌کرد و آنها را به قتل می‌رساند.
او ۱۰ نفر را به قتل رساند.
همدست و معشوقه او زنی به نام ساحره بود.
زنی که ادعا می‌کرد همسر برک است اما نبود.
‌سال 1389 حکم اعدام امید برک در میدان قدس کرج اجرا شد.
فرید بغلانی که در بچگی با مادرش مشکل داشت از سال 1382 تا 1387، ۷ زن، ۸ دختربچه و یک پسربچه را به قتل رساند.
وسیله رفت و آمد او دوچرخه بود.
از او به عنوان قاتل دوچرخه سوار در آبادان یاد می‌کنند.
او در ۲۲ آبان سال 1389 در زندان کارون اهواز اعدام شد.
مهین قدیری، اولین قاتل سریالی زن ایران در قزوین به دلیل بدهی زیاد به طلبکاران دست به قتل می‌زند.
قربانیان او زنان سالخورده بودند که اموال آنها را به سرقت می‌برد.
مقتولان در خودروی رنوی زرد رنگ او با آبمیوه مسموم می‌شدند و پس از مسمومیت توسط او کشته می‌شدند.
سال 1388 زنی ۶۰ ساله موفق به فرار از دست مهین می‌شود و مهین را شناسایی می‌کند.
او در سال 1389 در زندان قزوین اعدام شد.
قتل‌های عاشقانه
در دی‌ماه سال 1375 در کوچه بیست و سوم خیابان گاندی ماجرای عشق خونینی رقم خورد.
شاهرخ و سمیه هر دو ۱۶‌ساله و عاشق هم بودند به دلیل مخالفت‌های خانواده با ازدواج‌شان محمدرضای ۹ساله و سپیده ۱۳‌ساله برادر و خواهر سمیه را کشتند و مادر سمیه را با چاقو مجروح کردند.
پدر سمیه در جلسات دادگاه از قصاص صرف‌نظر کرد و آنها به حبس محکوم شدند.
۱۷ تیر سال 1381 شهلا جاهد زن صیغه‌ای ناصر محمدخانی همسر عقدی فوتبالیست مشهور را به قتل می‌رساند.
شهلا از 13 سالگی عاشق ناصر محمدخانی بود، اما وقتی صیغه او شد لاله سحرخیزان زندگی‌اش را با ناصر شروع کرده بود.
زمانی که ناصر برای تیم پرسپولیس به آلمان رفت نقشه شومش را عملی کرد و همسر او را به قتل رساند.
البته طبق برخی شواهد، شهلا می‌توانسته قاتل نبوده باشد.
شهلا در سال 1389 به ‌دار آویخته شد.
سال 1392 دختر ۱۹‌ساله‌ای به نام غزاله شکور به دست پسر مورد علاقه‌اش آرمان عبدالعالی کشته شد.
عبدالعالی در زمان وقوع جرم کمتر از ۱۸ سال سن داشت.
روند طولانی رسیدگی به پرونده قتل غزاله شکور در نتیجه مفقودی جسد و همین‌طور صدور احکام متعدد قصاص‌نفس و لغو در آخرین لحظات این پرونده را پیچیده کرد.
عبدالعالی سرانجام در دادگاه مجرم شناخته و بامداد چهارشنبه ۳ آذر ۱۴۰۰ حکم قصاص نفس اجرا شد.
از این پرونده به عنوان یکی از پیچیده‌ترین پرونده‌های جنایی ایران یاد می‌شود.
کلاهبرداری‌های مهم
مهدی بلیغ کسی که کاخ دادگستری را فروخت.
در سال ۱۳۳۷ مهدی بلیغ، مهدی نظری و هوشنگ مجتبایی سه سارق تیزهوش که یک باند تشکیل دادند و به سرقت پرداختند، اما آنها به بلیغ خیانت کردند و او وقتی از زندان آزاد شد با سرقت‌های کوچک می‌گذراند.
تا اینکه روزی در جلوی سفارت انگلیس دو توریست امریکایی به دنبال خرید یک هتل در ایران بودند و او آنها را به دفترش برد و در آنجا به آنها پیشنهاد خرید یک ساختمان مجلل را داد.
وقتی ساختمان خالی شد آنها را به آنجا برد و وانمود کرد در هر اتاق مسافری زندگی می‌کند.
در آن زمان به او ۵۰۰ هزار تومان پرداخت کردند.
او همان روز به مصر فرار کرد.
بعد از چند ماه به ایران بازگشت اما دستگیر شد.
سلطان کلاهبرداری ایران مرد میانسالی است که با یک تلفن توانسته گردش مالی بسیاری به دست بیاورد.
به دلیل آموزش کلاهبرداری و جعل به زندانیان به او لقب دکتر داده‌اند.
او در زندان برای مجرمان خرده‌پا کلاس آموزشی می‌گذارد و به این طریق از آنها شهریه می‌گیرد.
هر بار که به دلیل ارتکاب جرمی به زندان می‌رود، زندانیان زیادی را آموزش می‌دهد و آنها را تبدیل به کلاهبرداران حرفه‌ای می‌کند.
سلطان کلاهبرداری کشور که به دکتر حمیدزاده معروف است از چند سال قبل فعالیت‌های مجرمانه خود را در یکی از زندان‌های استان البرز آغاز کرد.
متهم روش جدیدی را ابداع کرد و با استفاده از تلفن زندان اقدام به کلاهبرداری از اصناف به روش کارت به کارت کرده و میلیارد‌ها تومان به این روش به جیب زد.
او تنها در یکی از کلاهبرداری‌هایش توانسته بود با چرب‌زبانی خود را مسوول خرید یکی از ارگان‌های نظامی کشور معرفی کند و با جلب اعتماد مغازه‌داران میوه وتره بار تهران صد‌ها میلیون از آنها کلاهبرداری کرد.
بررسی اقدامات تبهکارانه دکتر حمیدزاده نشان داد، او به بهانه گرفتن پرینت حساب طعمه‌های خود را به پای عابر بانک کشانده و از آنها می‌خواست زبان انگلیسی را انتخاب کنند.
او سپس با کمک صاحب حساب اقدام به انتقال پول به حساب خود می‌کرد.
شاید کلاهبردار به دنیا نیامده اما از زمانی که او را شناختند یک کلاهبردار حرفه‌ای بود.
در آن سال‌های جوانی خود را پسر وزیر جا می‌زد و حالا که سن و سالی را گذرانده به عنوان پدری مهربان و خیر خودش را معرفی می‌کند.
برای همین به او لقب مرد هزارچهره داده‌اند.
حجت 58‌ساله، ایرانی‌الاصل و متولد تالش است.
هنوز نمی‌دانند او درحال حاضر دقیقا کجاست، آخرین بار رد او را در سوئد گرفته‌اند و پلیس اینترپل همچنان به جست‌وجوی او در این کشور است.
اطلاعات به دست آمده از پرونده مرد هزارچهره نشان می‌دهد او یک چهره ورزشکار نیز دارد و تاکنون در بیش از 102 مسابقه ماراتن و نیمه ماراتن در خارج از کشور شرکت کرده و حتی در این مسابقات 22 مدال طلا، نقره و برنز وپنج جام قهرمانی نیز برده است.
اما داستان اخاذی و کلاهبرداری‌های او به سال‌های دور باز می‌گردد، به حدود سال‌های 50 و وقتی چهره جوان‌تری داشت.
شروع فعالیت‌هایش به‌طور دقیق مشخص نیست اما 1351 اولین پرونده او با عنوان اخاذی در ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت در دوران پهلوی) ثبت شد.
او خود را درکرمان مسموم کرده بود و در بیمارستان، فرزند حمیدرضا خلعتبری، وزیر امور خارجه وقت، معرفی کرد.
با وجود آنکه به دام افتاد اما باز روش خود را ادامه داد و در شهرهای دیگر خود را گاه فرزند وزیرامور خارجه وقت، فرزند استاندار خراسان یا فرزند وزیر راه و ترابری جا می‌زد.
حتی تا آنجا پیش رفت که یک‌بار خود را خواهرزاده محمدرضا پهلوی معرفی کرد.
بازی کردن در نقش‌های دیگری و استفاده از نام اشخاص به عنوان شیوه و روش کار مرد هزارچهره باقی ماند و او حتی در دوران بعد از انقلاب نیز با همین روش اقدام به کلاهبرداری کرد.
او در پرونده خود شاکیان فریب خورده زیادی در بین کارکنان مراکز مختلفی مانند ادارات کل تربیت‌بدنی و مراکز ورزشی، شهرداری‌ها و شوراهای اسلامی شهرها، مراکز درمانی و بیمارستان‌ها، مراکز آموزشی و دانشگاهی، مراکزفرهنگی و هنری، دادگستری‌ها و حتی اشخاص از مراکز غیردولتی دارد.
آخرین پرونده کلاهبردای او در ایران نیز مربوط به سال 1370 است.
حجت قصد داشت با جعل اسناد، ملک مسکونی تیمسار فراری عباس تقدس که از سوی بنیاد مستضعفان مصادره شده بود را به‌فروش برساند اما با طرح شکایتی از سوی خریدار دستگیرشد.
او در مراحل رسیدگی به این پرونده نیز باز خود را به چهره دیگری درآورد و به صورت غیرمجاز از ایران فرار کرد و به کشور سوئد رفت.
حجت بیش از ۲۰ سال است که متهم فراری است که هنوز ردی از او یافت نشده و به کلاهبرداری‌های خود ادامه می‌دهد و با همان شیوه استفاده از چهره‌های مختلف خود را با نام‌های مستعار گوناگون مانند خلعتبری، رامبد، مدنی، آگاه، جوادی، سمیعی و...
به عنوان مدیرعامل ثروتمند کارخانجات ماشین‌سازی و کاغذسازی اسکاندیناوی، یا مدیر بنیاد خیریه و...
معرفی می‌کند.
خود را ایرانی ثروتمندی که سال‌ها از وطنش دور بوده، معرفی می‌کند.
او با عنوان اینکه یک ایرانی دور از وطن است و حس وطن‌‌دوستانه‌اش اجازه نمی‌دهد محرومیت‌های کشورش را ببیند مدعی می‌شود می‌خواهد با اهدای ماشین‌آلات خود به مردم و مراکز خیریه کمک کند.
او در تماس زیرکانه خود با این مراکز توضیح می‌دهد که به دلیل حضور نداشتن در ایران، تنها عوارض گمرکی این ماشین‌ها که قیمت بسیار زیادی دارد را به حسابی در ایران پرداخت کنند و بقیه ماجرا دیگر با اوست.
ازآنجا که مبلغ تعیین شده از سوی سوژه در مقابل ارزش ماشین‌ها ناچیز است، مدیر این مراکز گرفتار تصمیم عجولانه شده و وجه را به حساب صرافانی که از سوی او انتخاب شده بودند واریز می‌کردند.
مهم‌ترین اسیدپاشی‌ها
۱۷ بهمن ۱۳۷۵ فائزه و فتانه دو خواهر برای رفتن به مدرسه آماده می‌شوند.
در طی مسیر متوجه می‌شوند دو نفر آنها را تعقیب می‌کنند.
ناگهان یکی از آنها اسید را به روی این دو خواهر می‌ریزد و فرار می‌کنند.
در نتیجه شکایت خانواده این دو خواهر از پسر جوانی که خواستگار خواهر بزرگ‌تر بود پلیس تحقیقات را برای ردی از جوان آغاز می‌کند.
با ادامه تحقیقات پلیس، جوانی به نام حمیدرضا دستگیر می‌شود.
در اعترافات حمیدرضا مشخص شد وقتی از پدر فائزه جواب منفی شنیده تصمیم به این نقشه می‌گیرد.
دو نفر از دوستانش را اجیر می‌کند تا برای انتقام به صورت آنها اسید بریزند.
با اعترافات حمیدرضا دو نفر دیگر دستگیر می‌شوند و در روز دادگاه برای حمیدرضا متهم اول حکم قصاص و دو نفر دیگر هر کدام به ۲۵ و ۱۱ سال حبس محکوم می‌شوند.
۱۲ آبان ۱۳۸۳ آمنه بهرامی مورد حمله اسیدپاشی فردی به نام مجید موحدی از همکلاسی‌های سابقش قرار می‌گیرد.
ماجرا از سال 1382 با تلفن مادر مجید برای خواستگاری از آمنه شروع شد.
وقتی آمنه از همکلاسی‌هایش پرس و جو کرد متوجه شد کیست و حتی ۴ سال از آمنه کوچک‌تر است و جواب منفی به او می‌دهد.
اما او با تهدید و اصرار به تقاضایش ادامه می‌دهد.
تا اینکه روبه‌روی بیمارستان رسالت واقع در زیر پل سیدخندان مجید پس از ۶ ساعت انتظار با تعقیب او ناگهان با پارچ قرمزی به صورت آمنه اسید سولفوریک می‌ریزد.
پس از دو روز جست‌وجوی پلیس، مجید خود را به پلیس آگاهی معرفی می‌کند.
هر دو چشم آمنه کور شد ولی آمنه در روز قصاص او را بخشید.
سال 1384 داوود روشنایی، به دست یک مرد ناشناس و به دلایل نامعلومی قربانی اسید پاشی شد.
او در این حادثه چشم چپ خود را از دست داد و گردن، قسمت‌هایی از قفسه‌سینه، دست و پایش نیز در این حادثه دچار صدماتی شد.
این درحالی است که چشم راستش نیز دارای بینایی ۲۰ درصدی است.
اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۹۰ مردم روستای برات‌آباد شهرستان بم با صدای فریادهای کمک زنی جوان به نام سمیه روبه‌رو شدند که بلند فریاد می‌زد سوختم و از مردم درخواست آب می‌کرد.
هرچند همسایه‌ها در لحظات اولیه تصور می‌کردند که این زن ۲۴ ساله دچار برق‌گرفتگی شده است، اما هنگامی که صورت تخریب شده او و دختر دو و نیم ساله‌اش رعنا را دیدند متوجه شدند که این زن قربانی اسیدپاشی شوهر معتادش شده است.