زبان هویت ایرانی فارسی است
عبدالمجید ارفعی، پیشکسوت تاریخ گفت: تا جایی که می دانم سعدی از ستارگان ادب فارسی به شمار می رود. بهترین هویتی که می توانیم به سعدی بدهیم، زبان فارسی است. فارسی زبان هویت ایرانی بودن است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، همزمان با روز بزرگداشت سعدی نشست تخصصی «هویت در نگاه سعدی؛ بزرگداشت سعدی شیرازی» از سلسله نشستهای جشنواره علمی و فرهنگی هویت دوشنبه اول اردیبهشت (1404) در سالن تصویر و رسانه سازمان مرکزی دانشگاه پیامنور برگزار شد.
عبدالمجید ارفعی، پیشکسوت تاریخ و متخصص زبانهای باستانی در این نشست گفت: ناروا است که کهینی در خصوص مهینی سخن بگوید.
تا جایی که میدانم سعدی از ستارگان ادب فارسی به شمار میرود.
بهترین هویتی که میتوانیم به سعدی بدهیم، زبان فارسی است.
فارسی زبان هویت ایرانی بودن است.
البته حافظ، سعدی و… همه لهجهای دارند که به زبان من و شما نزدیک است، اما به زبان معیار فارسی آثار خویش را برجای گذاشتهاند.
این پیشکسوت تاریخ افزود: چیزی که ما را بیش از هر چیز دیگری به هم پیوند میدهد، زبان ماست.
امیدوارم بزرگداشت چنین روزهایی برای فردوسی، سعدی، انوری، خاقانی و… ادامه پیدا کند.
ستارگانی که در ادبیات فارسی داریم و تالی ندارند.
سعدی ادامۀ فردوسی است
احمد مسجدجامعی، قائم مقام مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی نیز در این نشست گفت: بحث هویتبخشی مفصل و طولانی است که ادبیات ذیل زبان میآید.
زبان در طول زمان آثار تولید میکند که ادبیات میشود.
سعدی بیشترین نقش را در گسترش زبان فارسی داشته است.
تا 50 یا 60 سال گذشته در حوزه جهان ایرانی آثار سعدی حرف اول را میزد.
در زمانی که من دانشآموز بودم، عکس سعدی زینتبخش کتاب درسی ما بود.
اما امروز متاسفانه سطح آموزش ما از کجا به کجا رسیده است!
ایدئولوژیک فکر کردیم و هویت ملی برای ما مهم نبوده است.
نوروز و تخت جمشید و… برای ما مهم نبوده است.
بنابراین نوعی تمنا و خواست عمومی شکل گرفته است که دلیل این فاصلهگذاری چه بوده است؟
وی افزود: من گزارشی را بر اساس آماری که عارف نوشاهی ارائه کرده است، بیان میکنم.
این آمار به فهرست چاپ آثار سعدی در شبهقاره آن هم زمانی که هنوز صنعت چاپ به ایران نیامده بود، اشاره میکند.
نوشاهی آورده است که آثار سعدی در 25 صفحه در کلکته به چاپ رسیده بود و جنبه آموزشی داشته است.
این موضوع بیان میدارد که زبان مهمترین مولفه هویت است.
در ادامه چاپ این کتابچه به یکصد بار رسید و حتی پرشمارترین کتاب به زبان فارسی بوده است.
پیش از آمدن صنعت چاپ به ایران، کتابهای فارسی اولین بار در هند و سپس در اروپا و بعد در ایران به چاپ رسیده است.
قائم مقام مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی بیان کرد: نکته مهم این است، زمانی که صنعت چاپ به ایران آمد، ابتدا جهادیه از سوی قائم مقام فراهانی به چاپ رسید و چاپ دوم جهادیه نیز ظرف یک سال انجام شد و سپس بلافاصله گلستان سعدی به چاپ رسید.
میخواهم بگویم اعتبار سعدی بسیار بالا است.
اما مبحث بعدی که باید به آن اشاره کنم، این است که سعدی ادامة فردوسی است.
فردوسی منش و روشی داشته و شاعر شجاعی بوده است، سعدی اما شجاعت فردوسی را ندارد.
مسجدجامعی در ادامه گفت: بنیان زبان فارسی با فردوسی است اما سعدی ادامة فردوسی است.
اما نگرش سعدی با توجه به زمان خویش با ملاحظاتی روبرو است.
حفظ شیراز در حمله مغول به حکمت سعدی برمیگردد.
در این راستا ابوالفضل بیهقی هم میتوانست بر روی مسعود غزنوی تاثیر بگذارد.
اینها گروه دیوانسالاران بودند که زندگی مردم برایشان مهم بوده است اما باید با قدرت طوری برخورد میکردند که نفع مردم را در نظر داشته باشند.
سعدی ادامه فردوسی است زیرا ایران قبل از اسلام هم تمدن درخشانی داشته است.
علت اینکه ایرانیان به اسلام روی آوردند، فتوحات نبود.
فردوسی با این شجاعت وقتی در مورد امیرالمومنین مدایح میگوید، ریشة آن فهمی است که از آئین اهل بیت دارد.
وی افزود: نگذاشتند فردوسی را در قبرستان مسلمانان دفن کنند، زیرا مدح گبران را گفته است و شیعه رافضی است.
این در حالی است که فردوسی باور خویش را بیان کرده است، محور نگاه فردوسی خرد و داد بوده است.
مبنای کلام فردوسی خرد است.
در نظام فکری فردوسی و تشیع نظام منهای خرد معنی ندارد، ملاک عقل است.
به شاهنامه خردنامه نیز میگوییم.
شاهنامه دادنامه نیز هست.
همة دعواهای فردوسی بر سر گسترش داد است.
سعدی با تاریخ ایران کهن آشنا بوده و مکرر از آن بیان میکند.
روایت سعدی اینگونه است، ملاک سعدی نیز داد است.
سعدی اصرار میورزد که اگر فرمانروا میخواهد بماند، رعیت باید بماند و در این نقطه است که فردوسی و سعدی به یکدیگر میرسند.
مسجدجامعی بیان کرد: به نظر میرسد که شاهنامه کتاب بالینی سعدی بوده است.
او نام انوشیروان را به عدالت میآورد.
او تاریخ ایران را میدانسته و آن را به خوبی بیان کرده است.
سعدی اما در جایی دیگر انوشیروان را نقد میکند.
از مجموع سخنانم دو نتیجه میگیرم؛ نتیجه نخست اینکه سعدی با تاریخ کهن آشنا بوده است زیرا دائم به گذشته ارجاع میدهد.
در جایی به صورت مستقیم و در جایی دیگر به صورت غیرمستقیم گفته است.
حوزه فکری ایران حوزهای به هم پیوسته است.
نتیجه دیگر اینکه سعدی در بیان پیشینیان گرفتار نشده است.
او خوبی و بدی انوشیروان را بیان میکند.
به مسئله داد و خرد به طور مفصل میپردازد.
خدا ما را قدردان این فرهنگ و ادبیات و کسانی که تلاش کردند تا این فرهنگ به دست ما برسد، بدارد.
سعدی بسیاری را به ستایش واداشته است
بهزاد مریدی، استادیار گروه زبانشناسی و زبانهای خارجی دانشگاه پیام نور نیز در این نشست گفت: بیگمان سعدی یکی از بزرگترین سخنسرایان است که بسیاری را به ستایش واداشته است.
وی افزود: گستردگی و تنوع آثار سعدی و چیرهدستی او در میدانهای سخن نام او را در سراسر دنیا گسترانیده و بسیاری را به پیروی از او واداشته است.
نباید هویت ملی را تضعیف کنیم
همچنین حسین زارع، معاونت فرهنگی اجتماعی دانشگاه پیام نور در این نشست گفت: هویت واژه روانشناختی است که در پاسخ به اینکه من کیستم، میآید.
اگر بخواهیم مهمترین عنصر ملی را بررسی کنیم، هویت جایگاه رفیعی دارد.
لذا فقط مربوط به برخی دانشها نیست و به سایر حوزهها نیز هدایت شده است.
وی افزود: در مراسمی که در برخی از استانها داریم، من همواره یادآوری میکنم درست است که به بوم خودمان و ویژگیهای داخل استان اهمیت میدهیم اما نباید هویت ملی را تضعیف کنیم.
کلیدواژههای امروز سرشاخههای هویت ملی ماست.
عناصر هویتبخش هر کشور متعدد است که زبان، گویش، باورهای مذهبی و تاریخ از مظاهر هویت هر کشور هستند.
زارع بیان کرد: اکنون مشاهده میکنیم که در عرصههای بینالمللی و منطقهای برخی از کشورها درصدد تصاحب عناصر هویتبخش کشورهای دیگر هستند، اما کشور ما از گذشته تاکنون عناصر هویتبخشی دارد.
امروز در خدمت استاد عبدالمجید ارفعی هستیم که از سرمایههای کشور به شمار میروند، از حضور ایشان در این مراسم صمیمانه تشکر میکنم.
سعدی به مدارا و خویشتنداری تاکید دارد
همچنین مصطفی گرجی، رئیس دانشکده ادبیات و زبانهای خارجه دانشگاه پیام نور در این نشست گفت: چون پاسداشت زبان پارسی و یادکرد زبان پارسی است، نخست از زبان پارسی میگویم، زبان پارسی روشنگر است.
ما در مجموعه تاریخ ادبیات برخی بزرگان را داریم که هم شاعرند و هم نثر مینویسند.
حافظ فقط شعر سروده است اما سعدی هم در حوزه نثر و هم در حوزه شعر استاد است و اثبات کرد که من استاد سخن هستم.
گرجی افزود: فردوسی، انوری، سعدی به عنوان پیامبران حوزه شعر و ادبیات مشهور شدهاند.
نگاه ادبای ما به شعر دو گونه است، کسانی شعر را در حد عناصر ادبی میشناختند و در مقابل کسانی دیگر به شعر به عنوان وحی نگاه میکردند.
اگر اول اردیبهشت روز سعدی نامیده شده است، باید سعدی را از این منظر ببینیم که چه کمکی میتواند به هویت ما بکند.
هویت در تاریخ ادبیات از منظر گوناگون قابل بحث است.
اگر تفاوت بین من واقعی خود را با هویت خویش یک چیز فرض کنیم، دچار خشونت، تعصب و آفتهایی میشویم که باعث نزاع میشود، نزاعهایی که سعدی از آنها سخن گفته است.
سعدی به مدارا و خویشتنداری تاکید دارد و در 18 باب بیان میکند که چگونه زندگی کنیم.
بیان سعدی درس عدل و داد و حکمرانی است
همچنین امین ناجی، رئیس دانشگاه پیام نور نیز در این نشست گفت: شنیدم که در وقت نزع روان / به هرمز چنین گفت نوشیروان / که خاطرنگهدار درویش باش / نه در بند آسایش خویش باش.
وقتی این ابیات را خواندم، دریافتم که بیش از این نمیتوان سخنی گفت.
وی افزود: بیان سعدی درس عدل و داد و حکمرانی است.
سعدی مجموعه فرهنگی را در پیوستار گذشته ایران به دست ما رسانده است و ما وظیفه داریم این فرهنگ را در عمل و کلام نگه داریم و به آیندگان برسانیم.
پیوستگی و مانایی این فرهنگ به انسانی بودن آن است.
نامگذاریها علاقه هویتی مردم را نشان میدهد
بهمن زندی، زبانشناس نیز در این نشست به موضوع «احیای هویت ملی در آثار سعدی با تاکید بر نامشناسی اجتماعی» پرداخت و گفت: سعدی فردی جهانی است که پیامهای فراتر از مسائل ملی هم ارائه کرده است.
در کشورهای آفریقای شمالی هم شیراز و هم سعدی از نامهای پربسامد هستند.
نامگذاری کنشی انسانی است.
این یک کنش زبانی است که یکی از پایههای آن هویت است.
در گذشته ریشسفیدان نام بچهها را تعیین میکردند.
در دوره زنسالاری مادران نام فرزند را انتخاب میکردند و در 20 تا 30 سال اخیر نیز بیشتر مادران نام فرزندان را تعیین میکنند.
رقابتی نیز در خصوص انتخاب نام با توجه به هویتها مطرح است.
در این بین رقابت منابع نام هم مطرح است.
وی افزود: اینکه آیا نام از کتابی مقدس انتخاب شده یا از شاهنامه.
چه کسی نام را بر کودک میگذارد، از چه منبعی نام میگذارد و مربوط به کدام هویت است؟
زمانی که آریاییها وارد ایران شدند، انتخاب نام بر اساس استفاده از طبیعت بود.
لهراسب، گشتاسب، ویشتاسب و یکسری نامهای دیگر که معنی داشته است مثل داراب یعنی دارنده اخلاق خوب.
نامها ایرانی بودند، چون هویت ایرانی داشتیم.
زمانی که اسلام وارد ایران میشود، زبان عربی جای زبان پهلوی را میگیرد.
از جمله تغییرات، تغییر نام است.
حتی کسانی که نام ایرانی داشتند نیز نام خویش را تغییر میدهند.
هر ایرانی میخواست خود را به یکی از قبایل عرب منتسب کند.
در این زمان نام پیامبر و لقب و کنیه آن حضرت به عنوان نام انتخاب میشد.
برخی از نامها هم ترکیبی بوده است.
زندی بیان کرد: زبانشناسان هم نقش بسیاری داشتند.
زبان دری که فرازبان است نقش زبان میانجی را در بین همه ایرانیان ایفا میکند.
شاعران ایران اشعارشان را به زبان معیار گفتند و زبان فارسی به صورت طبیعی رشد کرد و عنصر وحدت ملی شد.
فردوسی و سعدی اسامی ایرانی را به کار بردند.
فردوسی نامهایی همچون جمشید، منوچهر و ایرج را در شاهنامه آورده است و سعدی علاوه بر این نامها، نامهای تاریخی را هم میآورد.
سعدی همچنین در ادامه کار فردوسی نامهای اسطورهای را نیز در آثارش آورده است.
بعد از سعدی و در دوره شیعی معاصر باز نامهای تاریخی و باستانی کمرنگ شدند.
در دوره مشروطیت بحث باستانگرایی دوباره مطرح شد و نامهای ایرانی دوباره زنده شد.
وی گفت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دوباره تعادل از بین رفت.
تا سال 65 نامهای اسلامی زیاد شد و از دهه 60 به بعد دوباره نامهای ایرانی رواج پیدا کرد.
اکنون مردم به انتخاب نامهای ترکیبی روی آوردهاند، یعنی مردم میخواهند هویت ایرانی-اسلامی را با هم داشته باشند.
اما بر اساس تحقیقی که به تازگی انجام شده است، مشخص شد که 77 درصد از بانوان نام خویش را تغییر دادهاند و از اسامی اسلامی و ملی به نامهای فراملی روی آوردهاند که این نشاندهنده یک نوع گسست نسلهاست.
نسلی که از هویت ملی خویش رویگردان است.
زندی افزود: زمانی که نامهای معابر را با نام مغازهها مقایسه میکنیم، درمییابیم که نام معابر اسلامی اما نام مغازهها ملی بود که به سمت فراملی در حرکت است.
این نامگذاری دارد علاقه هویتی مردم را نشان میدهد.
این نامگذاریها حرف بسیار دارد که باید شنیده شود.
این بحث گسست دولت-ملت است که در نامگذاری خودش را نشان میدهد و من به عنوان یک زبانشناس آن را هشدار میدهد.