ردپای پول کثیف سایبریها
جریانشناسی این شبکه ایکسی (توییتری) چندان پیچیده نیست. متأسفانه برخی از عناصر جوانان را به توییتر کشانده و از آنها برای اهداف سیاه خود استفاده میکنند.

به گزارش مشرق، اگر کمی قبلتر پول میگرفتند تا در شبکههای اجتماعی تیغشان به پر برخی افراد خاص بگیرد، حالا به برکت همان پولهای کثیف، بدن نحیفشان را پروار کردهاند؛ شبکه و باند ساختهاند و هیچ واهمهای از حمله به هیچ کسی ندارند.
حمله به رئیسجمهور و رئیس مجلس که قوت هر روزهشان است.
سالها قبل یک اکانت شناختهشده افشا کرد که برای هر توییت علیه رئیس مجلس، ۲ میلیون تومان پرداخت میشود.
عدم مقابله و برخورد با این شبکه سایبری پروژهبگیر کار را به جایی کشاند که - به بهانه آنچه تعلل در پاسخ به رژیمصهیونیستی میخواندند- حتی فرماندهان نظامی هم از آماج حملات و هتاکی این شبکه پروژهبگیر در امان نماندند.
درک اینکه این پروژهبگیران سایبری به چنین نقطهای میرسند، احتیاج به کفبینی و رمالی نداشت.
مثل روز روشن بود مماشات در برابر عملیاتهای سایبریشان علیه فرماندهان نظامی - به بهانه آنچه که تعلل در پاسخ به رژیمصهیونیستی میخواندند - عواقب وخیمی به همراه خواهد داشت؛ اما با توجیه «دغدغههای انقلابی» این شبکه آزادانه مشغول فعالیت و کسب درآمد بود.
هرچند مشخص بود خط تخریب فرماندهان نظامی، با هدف پاسخ عجولانه و بدون محاسبه به رژیمصهیونیستی، نه از داخل که از خارج کشور هدایت شده بود؛ اما با این شبکه سایبری مواجههای صورت نگرفت تا در این اتوبان آزادی که برایشان فراهم شده، خوب بتازند و جیبهایشان را پر کنند.
شبکههای سایبری که متمرکز در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) هستند، پیشتر با هدایت یک سخنران تئوریهای توطئه در بهترین حالت این جرئت را پیدا میکردند که در آخرین ماههای دولت و پس از ناکامیها و افزایش فشارهای اجتماعی، هشتگ محاکمه رئیسجمهور وقت را پروموت کنند؛ اما حالا این شبکه چنان قدرت یافته است که از همان روزهای ابتدایی شکلگیری دولت، با وجود تأکید رهبر انقلاب بر مساعدت با رئیس دولت، محمدباقر قالیباف رئیس مجلس را به دلیل کمک به دولت و مسعود پزشکیان، رئیسجمهور و دولتمردان را به هزاران بهانه دیگر زیر ضربه میبرند و به این نیز بسنده نمیکنند.
جریانشناسی این شبکه ایکسی (توییتری) چندان پیچیده نیست.
متأسفانه برخی از عناصر هر دو جناح سیاسی در مواقع لزوم برای تخریب طرف مقابل از این سربازان مجازی بهرهبرداری میکنند.
البته این تنها جناحها و گروهها و یا حتی باندهای فاسد نیستند که برای عملیات، متمرکز بر شبکههای اجتماعی هستند.
برخی گروههای ظاهراً غیردولتی نیز با سوءاستفاده از انگیزههای پاک نوجوانان و جوانان و با نام فعالیت برای ارزشهای دینی و انقلاب، جوانان را به توییتر کشانده و از آنها برای اهداف سیاه خود استفاده میکنند.
شاید کمی عجیب باشد؛ اما این شبکه توییتر بهظاهر قدرتمند که اکنون به مدد منابع مالی گسترده، از برخی از رسانههای رسمی اثرگذارتر شدهاند، پس از حملات به رئیس مجلس و رئیسجمهور، فرماندهان نظامی، مراجع و...
و مصونیت از عدم برخورد قانونی با آنچه مینویسند، در روزها و هفتههای اخیر، بدون هیچ نگرانیای، رئیس قوه قضائیه را در کانون حملات خود قرار دادهاند.
بررسیها از مطالب منتشرشده در شبکه ایکس نشان میدهد این بار این شبکه نه بهواسطه دیدگاههای خود که با دریافت منابع مالی قابلتوجه، به اجاره یک گروه قدرتمند، پرنفوذ و دارای منابع مالی گسترده در آمده است.
این گروه، تنها میخواست مانع از احیای کارخانه پتروشیمی هگمتانه در همدان شود.
اما این کارخانه چرا اینقدر مهم شده که پای شبکه سایبری پروژهبگیر هم به آن باز شده است؟
کارخانه «صنایع پتروشیمی هگمتانه» همدان از قطبهای اصلی تولید «پیویسی» و تأمین تجهیزات پزشکی در کشور و خاورمیانه محسوب میشود.
هگمتانه همچنین تنها کارخانهای است که پیویسی با گرید پزشکی استاندارد نهتنها در ایران، بلکه در خاورمیانه تولید میکند.
«پیویسی» یکی از ارزشمندترین و پرکاربردترین محصولات صنعت پتروشیمی محسوب میشود و موارد مصرف آن بهویژه در حوزه تجهیزات و ملزومات پزشکی و نظام سلامت، نامحدود است.
از مهمترین محصولات این کارخانه میتوان به کیسه خون، ست سروم، ماسک اکسیژن و لوازم مرتبط با دیالیز اشاره کرد.
علاوه بر این، پتروشیمی هگمتانه بیش از ۵۰ محصول دیگر را که مرتبط با علم پزشکی است، تولید میکند.
با خودکفایی تمام و کمال کشور در عرصه تولید «پیویسی»، نیاز به واردات طیف وسیعی از وسایل پزشکی از بین میرود و نتیجتاً صرفهجویی ارزی چشمگیری محقق میشود.
این نخستین مسئلهای است که گروه مذکور را در تقابل با احیای کارخانه قرار داده است.
با خودکفایی کشور در برخی تجهیزات پزشکی، سودهای میلیون دلاری برخی واردکنندگان تجهیزات پزشکی که از عناصر منتسب و وابسته به گروه مذکور هستند، از دست میرود.
منافع آنان در جلوگیری از خودکفایی کشور در تولید «پیویسی» است تا از این طریق بتوانند همچنان با استفاده از منابع ارزی کشور به بهانه واردات، تجارت کنند.
اما انگیزه دیگر این گروه از عدم احیای کارخانه، تصاحب آن به قیمت ناچیز بود.
این گروه بهخوبی آگاه بود در صورت احیای کارخانه و رونق تولید در آن، قیمت آن چند ده برابر قیمت کارخانهای است که چرخش نمیچرخد و بعد از چند صباحی به ساختمانی متروکه تبدیل میشود و در نهایت مالکان را مجبور میکند که چوب حراج به کارخانهشان بزنند.
در چنین شرایطی این گروه که برای تصاحب کارخانه دندانتیز کرده بود، پا به میدان میگذارد و کارخانه صنایع پتروشیمی هگمتانه را از آن خود میکند.
هگمتانه چطور به این نقطه رسید
کارخانه «صنایع پتروشیمی هگمتانه» سال ۸۱ مجوز هیئت وزیران و هیئتمدیره شرکت صنایع ملی پتروشیمی را گرفت و با سهام دولتی، خصوصی و خارجی فعالیتش را آغاز کرد.
تجهیزات اصلی این کارخانه بین سالهای ۸۴ تا ۸۸ از ایتالیا خریداری و در همدان نصب شد.
همچون بسیاری از کارخانههای دولتی، صنایع پتروشیمی هگمتانه نیز در فهرست واگذاریها قرار گرفت و واگذار شد اما کسی به تأمین خوراک این کارخانه فکر نکرده بود.
پس از واگذاری این کارخانه، مدیران جدید با مشکل در تأمین خوراک پتروشیمی مواجه شدند.
هیچ کس عملاً تأمین خوراک این کارخانه را گردن نگرفت.
مدیران جدید تلاشهای بسیاری برای تأمین خوراک و سرپا نگهداشتن هگمتانه صورت دادند؛ از پیشنهاد برای واردات خوراک از خارج کشور تا سهامداری دیگر شرکتها، تولید مشارکتی و حقالعملکاری.
همه راهها امتحان شد و حتی مجوزهایش هم صادر شد اما هر بار با بهانهای این اتفاق نیفتاد تا وضعیت کارخانه «صنایع پتروشیمی هگمتانه» روزبهروز بدتر شود.
دومینوی سقوط پتروشیمی هگمتانه از همین نقطه شروع شد.
کمبود خوراک و مواد اولیه باعث کاهش تولید و اختلال در فرایندهای تولیدی و کاهش درآمد و ناتوانی مدیریت در پرداخت حقوق کارکنان و اقساط تسهیلات بانکی شد.
بانکها یکبهیک حسابهای کارخانه و مدیرانش را مسدود کردند تا عملاً امکان پرداخت حقوق کارگران نیز میسر نشود.
این وضعیت منجر به بروز اختلافات بین سرمایهگذاران خصوصی و در نهایت کاهش بهرهوری در کارخانه شد.
کارشکنیهای این گروه قدرتمند و فاسد برای زمینزدن کارخانه، نتیجه میدهد.
در نیمه دوم سال ۱۴۰۳ مدیران مجموعه در گفتوگو با سهامدار خصوصی، گزارشی از وضعیت شرکت میدهند و میگویند تمام مسیرهایی که دنبال کردهاند، به بنبست رسیده و شرکت با مشکلات بدون راهحلی مواجه است.
البته بخش زیادی از این مشکلات عملاً طراحی آن گروه فاسد برای زمین زدن کارخانه بود.
آنها منتظر آگهی فروش کارخانه بودند.
پس از خرید کارخانه، تمام راههایی را که قبلاً بهنوعی با سنگاندازی بسته بودند را باز میکردند تا کارخانه به وضعیت اصلیاش بازگردانده شود.
تلاش برای احیای کارخانه
گزارشهایی درمورد این کارخانه به قوه قضائیه میرسد.
با دستور ویژه رئیس دستگاه قضا دو دادگستری در استانهای خوزستان و همدان مسئول پیگیری احیای کارخانه با حل مسائل و مشکلات تولیدی، حقوقی و بانکی میشوند.
در دو استان رؤسای دادگستری جلساتی را برای حل مسئله برگزار میکنند.
خبر این جلسات به گوش گروهی که در روند فعالیت کارخانه ایجاد اخلال میکرد، میرسد.
آنها نیز با استفاده از قدرت خود در سیستم، ایجاد خلل در اقدامات قضایی را آغاز میکنند.
اطلاعات این سنگاندازیها از گوشهوکنار به قوه قضائیه میرسد؛ اما این اقدامات نتیجهبخش نیست.
رئیسکل دادگستری استان خوزستان با دستور رئیس قوه قضائیه در بندر امام خمینی (ره) حاضر میشود و با مدیران واحدهای پتروشیمی و مدیران مرتبط تشکیل جلسه میدهد تا خوراک مورد نیاز کارخانه بهصورت مستمر تأمین شود و این واحد پتروشیمی به چرخه تولید بازگردد.
همزمان با رایزنیها و تلاشها در خوزستان، در استان همدان هم مسئولان قضایی دستبهکار میشوند.
تولید کارخانه بهواسطه عدم تأمین مواد اولیه از جمله گاز «مونومر وینیلکلراید» (VCM) متوقف شده بود، بهنظام بانکی، شرکت برق و دیگر دستگاههای ذیربط بدهکار بود.
با مسدودشدن حسابهای بانکی کارخانه، پرداخت حقوق کارکنان ناممکن شده بود.
از همین رو کارگران این کارخانه یا کارگر روزمزد شده بودند و یا اینکه با ماشین مسافرکشی میکردند.
کارخانه راه افتاد، سایبریها شروع کردند
کارها روی روال پیش میرود.
گروه دندانتیزکرده برای تصاحب کارخانه که میبیند کارخانه در حال بازیابی و مرغ در حال پریدن از قفس است، آخرین تیر ترکشش را به کار میگیرد.
آنها به سراغ برخی سرشبکههای مهم در فضای خبری و مجازی کشور میروند تا با استفاده از آنها برای هجمه به قوه قضائیه، مانع از تلاشها برای پیگیری احیای کارخانه شوند.
این گروه پس از بررسیهای خود به یکی از سرشبکههای مهم در شبکههای اجتماعی با بیش از ۱۰۰ هزار دنبالکننده میرسد.
جدا از دنبالکنندگان قابلتوجه احتمالاً یکی از دلایل انتخاب این فرد- که در قم زندگی میکند- به اصالت همدانیاش مربوط است.
در کنار این، با بررسی ارتباطات این فرد در فضای مجازی، متوجه میشوند با باندهای بسیار مهم از یک طیف خاص سیاسی که زیرمجموعههای خوبی در اختیارش است، ارتباط تنگاتنگ دارد.
فرد مورداشاره یک ویژگی دیگر هم دارد که باعث میشود کسی زیاد بابت تراکنشهای مالی به او شک نکند.
همسر او از اتباع یکی از کشورهای خارجی است.
این فرد در پروژههایی که از افراد و گروهها میگیرد، علاوه بر حساب بانکی خود با حساب بانکی همسرش نیز کار میکند.
پول پروژهها نیز در مواردی به حساب خودش واریز میشود و درمواردی به حساب همسرش.
گروه، نخستین پروژه را با موضوعی غیر از کارخانه «صنایع پتروشیمی هگمتانه» به او واگذار میکند.
پروژه بهواسطه ارتباط خوبی که این سرشبکه با یک طیف فعال در فضای مجازی دارد، بهخوبی اجرا میشود و پول به حسابش واریز میشود.
سفارشدهنده پروژه قصد اصلیاش را به پروژهبگیر توییتری توضیح نمیدهد و نمیخواهد دست خود را رو کند.
هر دو طرف بااحتیاط با هم کار میکنند تا اینکه گروه مطمئن میشود اقدامات دستگاه قضا برای حل مشکلات هگمتانه نتیجهبخش خواهد بود؛ بنابراین از صاحب اکانت که عکس پروفایلش یک پسربچه ماسک به چهره است میخواهند برای جلسه به همدان برود.
«فرهیختگان» با یکی از افراد این گروه که از هزینههای سنگین این پروژه سایبری و نتیجه آن گلایهمند است، گفتوگو کرده است.
آنطور که او گفته رابط گروهشان، به صاحب اکانت پیشنهاد ورود مستقیم به پروژه را میدهد؛ اما صاحب اکانت مخالفت میکند و میگوید که با ورود مستقیم به این پروژه «قطعاً سوخت میدهیم.» پیشنهاد میکند بهتر است بهصورت غیرمستقیم به موضوع ورود کنیم که به ما برچسب نزنند و نگویند فلان پروژه را برای زمینزدن یک کارخانه گرفتهاند و تمام اکانتهایمان در این پروژه بسوزند.
فرد صاحب اکانت که ذیل یک جریان سیاسی خاص فعالیت میکند و ارتباط تنگاتنگی با یک مؤسسه بهاصطلاح مردمی دارد پروژه را اینگونه تعریف میکند که «در حال حاضر ما با قوای کشور سرشاخیم و اتفاقاً برای زدن قوه قضائیه انگیزه داریم.
توی پروژه شما هم مستقیم ورود نمیکنیم و اصلاً اسم هگمتانه رو نمیاریم اما به قوه حمله میکنیم و افکار عمومی رو به قوه بیاعتماد میکنیم» او تأکید میکند که «از ما نخواهید مستقیم تو این پروژه و با اسم هگمتانه ورود کنیم.»
در دیماه سال ۱۴۰۳ پروژه با یک منبع مالی جدید و از طریق اکانت مورداشاره جذب و به سرشبکههای دیگر فضای مجازی معرفی میشود.
رابط اصلی در این پروژه فرد مورداشاره میشود و دیگرانی در سراسر کشور که با او در ارتباط هستند برای پروژه برنامهریزی میکنند.
لیستی از مواردی که میتواند برای حمله به قوه قضائیه استفاده شود، تهیه میشود و برای آنها پروژه تعریف میکنند.
مؤسسات مردمی پروژهبگیر
صاحب حساب کاربری معروف در فضای مجازی موفق میشود با پولپاشی بسیار گسترده افراد حاضر در همان شبکه را بهخوبی علیه اقدامات قضایی و دستگاه قضایی بسیج کند.
پروژههای این شبکه با بهانههای مختلف تقسیم میشدند.
تسویهحسابها هم از طریق حساب متعلق به همسر خارجی این فرد به حساب اعضا که عمدتاً به یک طیف سیاسی خاص تعلق داشتند، واریز میشد.
این فرد بهاندازهای در توزیع پروژه، پول بیحساب دم دستش داشت که حتی به اعضای یک مؤسسه خاص ظاهراً مردمی هم پروژه میداد و بخش بسیار مهمی از شبکه آنها را هم پای کار خود آورده بود.
بخشی از این پول نیز به حساب افرادی در خارج از کشور که با این فرد و مؤسسه همکاری دارند، واریز شده بود.
با توییت، تولید زمین نمیخورد
آنگونه که عضو گروه پیمانکار پروژه میگوید، پس از بینتیجه بودن عملیات سایبری پسرک ماسک به دهان، اختلافات بالا میگیرد و باعث میشود تا رابط گروه با پروژهبگیر توییتری وارد گفتوگو شود: یه کم که گذشت، رابط گروه پیام داد که «اقدامات شما تأثیری نداشته و شما با پول ما به مقاصد سیاسی خودتون که زدن قوه قضائیه بوده، رسیدید ولی ما هیچ نتیجهای نگرفتهایم.
هر بار هم که اعتراض میکنیم میگی «مهندس قوه زیر ضربه».
زیر ضرب بودن قوه قضائیه برای ما عایدی نداره.» صاحب اکانت معروف وقتی اوضاع را چنین میبیند، به بهانه سرزدن به اقوام خود، راهی همدان میشود و به دیدار رابط گروه مورد اشاره میرود.
در این جلسه با همه تلاشهایی که صورت میگیرد سرشبکه عملیات سایبری، سر باند طمعکار و گروگانگیر هگمتانه را کلاه میگذارد و با وجود هزینههای میلیاردی که تا پیشازاین انجام داده بودند، قبول نمیکند شبکهاش را بهصورت مستقیم پای پروژه کارخانه صنایع پتروشیمی هگمتانه بیاورد.
جلسه در فضای پرالتهاب پیش میرود تا اینکه به یک نتیجه بسیار مهم میرسند.
کاربر همدانی ساکن قم میگوید تنها اقدام ما برای شما همین «خرابکردن چهره قوه در افکار عمومی» است.
او البته میگوید که این حملات علیه شخص رئیس قوه نبوده؛ اما اگر کارخانه با اقدامات قضایی احیا شد و به شما نرسید، «سنگینترین حملات علیه رئیس قوه قضاییه» را پیش میبریم.
باند مورداشاره، به این شبکه اکتفا نکرد و همزمان از کانالهای دیگر هم پیگیر بهنتیجهرسیدن اقداماتش بود؛ کانالهایی که سنگینترین لابیها را برای عقبنشینی قوه قضائیه در احیای کارخانه پیش میبردند.
نتیجه این لابیها در سفر استانی رئیس قوه قضائیه به استان همدان خودش را نشان داد.
در این سفر، رئیس دستگاه قضا بلافاصله پس از مصاحبه با خبرنگاران، از فرودگاه برای احیای کارخانه پتروشیمی هگمتانه به این کارخانه رفت تا پیامی روشن به آن گروه و سرشبکه مجازی پروژهبگیر و مؤسسه پنهان در پس پرده بدهد.