بچه پولدارها در اینستاگرام؛ نمایش ثروت یا بحران هویت؟
در دنیای اینستاگرام، زندگیهای لوکس و بیدغدغه بچهپولدارها همچون ویترینی از اشرافیت به نمایش درمیآید اما آیا پشت این تصاویر ایدهآل، حقیقتی نهفته است؟

به گزارش مشرق، در پی فیلترینگ گسترده پلتفرمهایی چون فیسبوک، توییتر و یوتیوب، اینستاگرام بهسرعت جایگاه خود را بهعنوان محبوبترین شبکه اجتماعی در ایران تثبیت کرد؛ پدیدهای که در فضای اجتماعی-رسانهای امروز ایران، اهمیتی فراتر از یک اپلیکیشن سرگرمکننده یافته است.
در حالیکه در اغلب کشورهای جهان فیسبوک صدرنشین شبکههای اجتماعیست، در ایران اینستاگرام، با جلوهگری بصری و ساختار تعاملیاش، نقشی محوری در خودبازنمایی و تعاملات روزمره کاربران ایفا میکند.
مطالعات اخیر نشان میدهند که ۲ انگیزه اصلی در پس استفاده از این شبکه اجتماعی، «خودبیانگری» و «تعامل اجتماعی» است؛ امری که نشان میدهد کاربران از قاب تصویر و متن نه فقط برای معرفی خود، که برای ساختن و تثبیت نسخهای آرمانی از هویت خویش بهره میبرند اما در کنار این ظرفیتها، نگرانیهایی جدی نیز مطرح است.
پژوهشها حاکی از آناند که این فضا، گاه بستر بروز کنشهایی از جنس اختلالات شخصیتی است؛ بهویژه «کنشگری هیستریونیک» که در آن فرد با هدف جلب توجه، به حضور افراطی، اظهارنظرهای نمایشی و تلاش برای دیده شدن در صفحات شخصی و عمومی میپردازد.
با افزوده شدن قابلیتهایی چون لایک کامنت، این رفتارها نهتنها تشدید شده بلکه از مرزهای خودبیانگری گذشته و به الگوهایی نگرانکننده از کنشگری نمایشی تبدیل شدهاند.
در چنین بستری، تحلیل جامعهشناختی و روانشناختی این رفتارهای نوظهور، ضرورتی انکارناپذیر است.
«مسعود راستینآریا» و «مسعود نقیآبادی» در مقالهای با عنوان «بررسی کنشگری هیستریونیک کاربران ایرانی شبکه های اجتماعی» کوشیدهاند با تکیه بر مفهوم کنشگری هیستریونیک، رفتار کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی را از این منظر واکاوی کند؛ تلاشی برای فهم ابعاد پنهان کنش در عصر تصویر و نمایش.
واکنشها به صفحه اینستاگرام بچه پولدارهای تهران
پژوهشگران مقاله حاضر، با انتخاب موضوع کنشگری هیستریونیک کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی، به دنبال واکاوی روانشناسانه کنشگری این کاربران بودهاند.
بر این اساس، مطالعه موردی خود را صفحه اینستاگرام بچه پولدارهای تهران قرار دادهاند؛ صفحهای که اغلب، تصاویری از زندگی بیدغدغه را به نمایش میگذارد و در پی آن، بسیاری از دنبالکنندگان این صفحه واکنشهای متفاوتی نسبت به این پستها از خود نشان میدهند.
در این پژوهش، تمامی کامنتهای پستهای منتشر شده در صفحه اینستاگرام بچه پولدارهای تهران، در بازه زمانی ۱۵ اسفندماه ۱۳۹۷ تا ۱۵ فروردین سال بعد، مبنای تحلیل قرار گرفتهاند.
در مجموع، طی این مدت ۱۶ پست منتشر شده است که با میانگین ۳۵۰ اظهارنظر در هر پست، تعداد ۵۶۰۰ نظر مورد مطالعه قرار گرفته است.
علت اصلی انتخاب این دوره زمانی برای تحلیل، مسئله پدیده بچه پولدارها در سطح جامعه در این بازه بوده است چرا که این صفحه بازخوردهای فراوانی در میان مردم و رسانهها بهدنبال داشت.
با توجه به مقاله حاضر، در این صفحه، پستهای منتشر شده اغلب در جهت نمایش زندگی خاص، مرفهگونه افراد و جوانان متمول است که به نوعی بر اختلاف طبقاتی دامن زده و در این میان، واکنش به محتوای پستها نیز متنوع بوده است.
براساس یافتههای این پژوهش، کنشگری هیستریونیک کاربران در شبکههای اجتماعی را میتوان در شش مقوله طبقهبندی کرد.
نویسندگان معتقد هستند: با تحلیل مفاهیم اظهارنظرهای دنبالکنندگان صفحه بچه پولدارهای تهران در ۶ مقوله شامل: تحقیر دیگران، تحقیر خود، اتهام به فساد، بررسی ویژگیهای ظاهری، توهین جنسی و نگاه جنسیتی، میتوان به این نکته دست یافت که در ارتباط میان افراد، هیچیک از این مقولهها پذیرفته نیست و بهعنوان امری نامطلوب بهحساب میآید اما طبق تحلیلهای انجامشده شاهد آن هستیم که این امر نامطلوب بهدفعات در شبکههای اجتماعی تولید و بازتولید میشود.
کاربران شبکههای اجتماعی که در امور اجتماعی خود، این امر را نامطلوب بهحساب میآورند، در کنشگریای که در شبکههای اجتماعی انجام میدهند، دست به ارائه تصاویری و نوشتههایی میزنند که در امور اجتماعی پذیرفته نیست.
از حیث روانشناسی، در تحلیل این نوع شخصیتها که در زمره شخصیتهای هیستریونیک قرار میگیرند، برای جلب توجه دیگران، فارغ از قبول یا عدم قبول عرف اجتماعی، به دنبال انجام کاری برای جلب توجه دیگران هستند.
طبق نظر گافمن، زندگی امروز به نمایشی برای ارائه تصویری بهتر از خود تبدیل شده است.
رسانههای اجتماعی، بهویژه اینستاگرام، این تمایل را تشدید کردهاند.
این نمایش زندگی، تنها روی صحنه را نشان میدهد و پشتصحنه پنهان میماند.
مواجهه مداوم با این تصاویر ایدهآل، میتواند منجر به مشکلاتی چون خودکمبینی، استرس و نارضایتی از زندگی در مخاطبان شود.
برخی کاربران، در واکنش به این احساسات و عدم توانایی در تحلیل درست این تصاویر، دچار آسیبهای روانی شده و به کنشگری هیستریونیک روی میآورند.
با مرور کامنتهای پستهای صفحه بچه پولدارهای تهران در اینستاگرام، دیده میشود که مخاطبان دست به تحقیر دیگران میزنند.
برخی از اظهارنظرکنندگانی که دست به تحقیر دیگران میزنند، در واقع به نوعی از مکانیسمهای دفاعی تحقیر دیگران برای آرام کردن خود بهره میبرند.
این کنشگران مجازی با توسل به تحقیر دیگران، گاهی به دنبال آن هستند تا کامنت خود را با لایک بیشتر نسبت به دیگران ببینند تا بیشتر به نمایش درآیند.
بسیاری از این کاربران، عمل امروزشان ناشی از رانههای سرکوبشدهای است که فرد در کودکی آن را تجربه کرده است.
به همین دلیل از حیث خوانش فرویدی و روانکاوانه کنشگری هیستریونیک در اینجا باید گفت فرد عدم نیل به خواستههای خود را با مکانیسمهای دفاعی از جنس تحقیر دیگران، فرافکنی و همهتوانی ارضا میکند که در واقع، واکنش ناخودآگاه ذهن فرد برای کاهش احساسات منفی، استرس، گریز از تعارضها و رسیدن به یک آرامش نسبی است.
خود را تحقیر میکنند
بعضی از اظهارنظرکنندگان نیز برای جلب توجه و نمایش بیشتر خود، گاهی دست به تحقیر خود میزنند.
با واکاوی تیپ شخصیتی هیستریونیک، در برخی موارد مشاهده میکنیم که این افراد زمانی که نتوانند خود را بهطور مستقیم به نمایش بگذارند، از راههای غیرمستقیم سعی در خودنمایی دارند.
تحقیر خود در برخی مواقع یکی از این روشهاست که برای جلب توجه دیگران توسط تیپ شخصیتی هیستریونیک به کار گرفته میشود.
در واقع، زمانی که یک شخصیت هیستریونیک در نمایش خود ناموفق باشد، احساس بهتری نسبت به دیگران در او شکل میگیرد و به همین دلیل، ممکن است فرد بهطور ناخودآگاه از مکانیسمهای دفاعی چون برونریزی، کنشنمایی و جابهجایی برای آرام کردن خود بهره گیرد اما به هر حال، شخصی که برای جلب توجه به تحقیر خود دست میزند، به نوعی دچار کنشگریِ هیستریونیک در فضای مجازی شده است.
متهم به فساد می کنند
بعضی از این افراد اتهامهایی را در زیر هرکدام از پستهای منتشرشده بهگونهای مطرح کردهاند تا افرادی در مقام موافق و افرادی در مقام مخالف، واکنشی نسبت به کامنت آنها نشان دهند.
در پس این رفتار شاهد نوعی کنشگری هیستریونیک هستیم چراکه با وارد کردن یک اتهام، گاهی این افراد بیش از پیش مورد توجه قرار میگیرند و به نمایش گستردهتری از خود دست مییابند.
درباره وضعیت ظاهری دیگران نظر میدهند
ویژگیهای ظاهری هر فرد از جمله مسائلی است که در شمار امور خصوصی افراد قرار میگیرد.
از اینرو، توجه افراطی و اظهارنظر درباره ویژگیهای ظاهری افراد، یکی از نشانههای رفتار هیستریونیک است.
در عرصه فضای مجازی بهویژه اینستاگرام با توجه به فلسفه وجود بازخورد در مقابل کنشگری از طریق لایک، تگ و دیگر امکانات این شبکه اجتماعی، ما شاهد بروز تیپ شخصیتی هیستریونیک هستیم که گاه با اظهارنظر درباره یک مسئله شخصی در پی نمایش خود در ارتباط با دیگر کاربران است.
شخصیتهای هیستریونیکی که از مقوله تحقیر دیگران برای نمایش خود استفاده میکنند، در واقع چون توان دستیابی به فرصتهای مطلوب بچهپولدارها را نداشتهاند، با اظهارات منفی درباره ویژگیهای ظاهری، سعی در کوچککردن آنها و بزرگ نشان دادن و برتر جلوهدادن خود دارند.
مکانیسمهای دفاعی مطرح در این موقعیتها، «جبران» و «انکار» هستند.
در مکانیسم اول، فرد برای پوشاندن ضعفها و کمبودهای خود، دیگرانی را که از او برترند (در اینجا، از نظر ثروت و ظاهر)، کوچک میشمارد و در مکانیسم دوم، فرد بهدلیل ناتوانی ذهنی در پذیرش برتری فرد دیگر، از آن واقعیت اجتناب میکند.
در واقع، انواع اظهارنظرهای کاربران درباره ویژگیهای ظاهری بچهپولدارها حاکی از این دو مکانیسم است.
نگاه جنسیتی
توهین جنسی از جمله مواردی است که با توجه به فرهنگ عمومی امری پذیرفتهشده در عرصه اجتماعی محسوب نمیشود.
کاربرانی که از الفاظ جنسی در اظهارنظرهای خود استفاده میکنند، به ۲ گونه قابل تحلیلاند: در مورد اول، برخی کاربران برای متمایز کردن خود در مقایسه با دیگر کنشگران و برای دیدهشدن بیشتر، از الفاظ جنسی استفاده میکنند.
در مورد دوم، این رفتار ریشه در تثبیت مرحله دهانی دارد که در بزرگسالی خود را به صورت تعدی و فحاشی نسبت به دیگران نشان میدهد.
بهعبارت دیگر فرد در اینجا از مکانیسم دفاعی «جنسیسازی» برای نیل به آرامش بهره میگیرد و اظهارنظرهایی با رنگ و بوی جنسی و توهینآمیز انجام میدهد.
نتیجهگیری
پژوهشگران در این تحقیق نتیجه میگیرند که رسانههای اجتماعی بنیانی براساس نمایش خود دارند و از اینرو، بستری فراهم شده تا افراد بتوانند در سطحی گستردهتر خود را به نمایش بگذارند.
در این عرصه، «نهاد» هر فرد لجامگسیخته سعی در ارائه خودی بهتر و مقبولتر دارد و بر «خود» و «فراخود» غلبه میکند تا جایی که گاه نمایشی دروغین از خود ارائه میدهد.
در حقیقت، در رسانههای اجتماعی یکی از عواملی که سطح رؤیتپذیری برخط را نشان میدهد، ممکن است نوع شخصیت فرد باشد.
در این پژوهش ما شاهد آن بودیم که اظهارنظرکنندگان در صفحه بچهپولدارهای تهران، بدون توجه به اینکه آیا این کنشگریشان مورد قبول فضای اجتماعی و فرهنگی هست یا نه، تنها برای نمایش خود دست به کنشگری زدهاند.
کاربر ایرانی، در بستری از مشکلات اقتصادی و معیشتی، در حال تجربه کردن چنین خودنماییهای مجازی است، لذا استفاده از مکانیسمهای دفاعی و اینگونه کنشگریها برای تسلی خویش، در چنین بسترهایی قابل درک و فهم است و بیشتر جنبه ساختاری و زمینهای دارد.
این تحقیق نیز تا حدی مؤید این است که علت کنشگری هیستریونیک در فضای مجازی، دیدهشدن و کسب تأیید اجتماعی است و اظهارنظرهای آنان صرفاً بهعنوان نوعی مکانیسم دفاعی برای رسیدن به آرامش روانیِ «خود»، قابل تفسیر است.
با تأیید کنشگری مبتنی بر نمایش رفتارهای خودشیفته در میان کاربران شبکههای اجتماعی، این تحقیق در واقع بازتأییدی بر این یافته است که استفاده از شبکههای اجتماعی، ابزاری برای کنشگریهای نمایشی از جنس هیستریونیک و گاه نارسیسیست است و افراد این رسانه را فضایی برای نمایش خود میدانند.
همچنین این تحقیق پیشنهاد میدهد که تدوین قانون جامع و مانع برای انتشار اظهارات خلاف اخلاق، با توجه به گسترش شبکههای اجتماعی ضروری است.
آموزش برخورد با محتواهای نمایشی در اینستاگرام و نحوه صحیح تعامل با اظهارنظرکنندگان هیستریونیک از سوی مدیران صفحات مجازی نیز از ضروریات به شمار میرود.
بر اساس نتایج این تحقیق، شایسته است که رسانه ملی نیز بهدلیل تأثیرگذاری آن در فرهنگسازی جامعه، برنامههایی با رویکرد روانشناسی و واکاوی انواع اختلال شخصیت از جمله: شخصیت مرزی، هیستریونیک، دوقطبی و...
با حضور روانکاوان و روانپزشکان ارائه دهد تا مخاطبانی که با این نوع اختلالها مواجهاند، به شناخت رسیده و در راستای بهبود خود فعالیت کنند.
پژوهشگران مقاله حاضر توصیه میکنند اجرای پژوهشهای حقوقی درباره مسائلی همچون نفرتپراکنی، قلدری مجازی، ترولگری برخط، توهین مجازی و...
باعث آشنایی مردم با قوانین فضای مجازی و خودتنظیمگری آنان در قبال اظهارنظرهای توهینآمیزشان در رسانههایی چون اینستاگرام خواهد شد.
نویسندگان این مقاله بر این باورند که از آنجایی که گاه فعالیتهای ناصحیح مختص نوجوانان و جوانان است، والدین و معلمان باید از رابطه میان اعتیاد به رسانههای اجتماعی و باورهای شخصیتی با تمایل به تأیید اجتماعی و میل به دوستداشتن مطلع باشند.
با توجه به تأثیر والدین و معلمان بهعنوان الگوهایی برای نوجوانان، دانش و یافتههای این تحقیق میتواند در شکلدهی فرآیندهای ارتباط برخط برای جلوگیری از اعتیاد به رسانههای اجتماعی و باورهای ناسازگار شخصیتی و جهتدهی به کنشگری مطلوب مورد استفاده قرار گیرد.
منبع:
مسعود راستین آریا، مسعود تقی آبادی(۱۴۰۲)، بررسی کنشگری هیستریونیک کاربران ایرانی شبکه های اجتماعی، فصلنامه رسانه، سال سی و پنجم، شماره ۳