توهین به ملت چین؛ اشتباهی دیپلماتیک یا سیاستی حسابشده؟
به گزارش مشرق،کانال تلگرامی موسسه مطالعاتی تحریریه در مطلبی با عنوان توهین به ملت چین؛ اشتباهی دیپلماتیک یا سیاستی حسابشده، نوشت:
پایگاه خبری بینالمللی بایدو، اظهارات اخیر ونس را توهینآمیز توصیف کرده و به بررسی ابعاد مختلف آن پرداخته است.
ماجرای این تنشها به سیاستهای تعرفهای سریالی دولت ترامپ بازمیگردد؛ زمانی که ترامپ با امضای یک فرمان، عملاً جنگ تعرفهای علیه کشورهای مختلف، بهویژه چین، را آغاز کرد و نرخ تعرفه بر کالاهای وارداتی از چین را افزایش داد؛ اقدامی که به وضوح نشاندهندهی سیاست فشار حداکثری آمریکا و تلاش برای تحمیل شرایط به چین بود.
با این حال، چین نیز دست روی دست نگذاشت و در برابر این فشارها واکنشی قاطع نشان داد و بلافاصله اقدامات متقابل تعرفهای خود را به اجرا گذاشت.
در نتیجه، جنگ تعرفهای میان دو کشور به سرعت شعلهور شد و وضعیت را به مرحلهای از تنش شدید رساند.
کسری تجاری آمریکا: حقیقت پشت ادعاهای بیپایه معاون رئیسجمهور
در مواجهه با این تنشهای تجاری فزاینده، جی دی ونس معاون رئیسجمهور آمریکا، سکوت را شکست و در گفتوگویی با رسانهها شرکت کرد.
اما صحبتهای او از همان ابتدا نشاندهندهی درک ناقص و نادرستش از مسائل تجاری جهانی بود.
او در این مصاحبه اظهار داشت که همهی کشورها باید کمی عقب بنشینند و با دقت بیاندیشند که اقتصاد جهانی و تجارت آزاد دقیقاً چه سودی برای مردم آمریکا به همراه داشته است.
از دیدگاه او، حضور آمریکا در اقتصاد جهانی نه تنها سودی نداشته، بلکه زیانهای قابل توجهی به این کشور وارد کرده است؛ چرا که سایر کشورها همواره از آمریکا بهرهبرداری کردهاند.
او برای اثبات این ادعا، به آمار سال ۲۰۲۴ اشاره کرد و گفت: صادرات آمریکا در این سال ۳.۱۹ تریلیون دلار و واردات آن ۴.۱۱ تریلیون دلار بوده که منجر به کسری تجاری ۹۱۸.۴ میلیارد دلاری شده؛ رقمی که نسبت به سال ۲۰۲۳، حدود ۱۳۳.۵ میلیارد دلار افزایش یافته است.
ونس معتقد است که این کسری تجاری طولانیمدت، آمریکا را در موقعیتی ناعادلانه قرار داده و از همین رو، افزایش تعرفههای وارداتی اقدامی منطقی است و حتی از سایر کشورها نیز انتظار دارد که بدون پاسخ متقابل، این سیاست را بپذیرند.
اما این دیدگاه، تحلیلی بسیار سطحی و یکجانبه است، چرا که دلایل کسری تجاری بسیار متنوعاند و نمیتوان این موضوع را صرفاً به سودجویی کشورهای دیگر نسبت داد.
توهین به ملت چین؛ اشتباهی دیپلماتیک یا سیاستی حسابشده؟
ونس در ادامهی اظهارات خود، بهویژه دربارهی روابط تجاری چین و آمریکا گفت: «به بیان ساده، ما از دهاتیهای چینی پول قرض میگیریم تا کالاهای تولیدی همین پشت کوهیها را بخریم.»
این جمله نهتنها از نظر واژهگزینی بیادبانه و تحقیرآمیز بود، بلکه از نظر اقتصادی نیز تحلیلی کاملاً نادرست به شمار میرود.
همه میدانند که دلار، ارز ذخیرهی جهانی است و آمریکا با انتشار اوراق قرضهی دولتی، سرمایهی کشورهای دیگر را جذب میکند؛ واشنگتن با دست باز نرخ بهره را تنظیم میکند و حتی میتواند بدون محدودیت پول چاپ کند.
این روند بیشتر به سلطهی دلار بر اقتصاد جهانی بازمیگردد و به هیچ عنوان معادل «قرض گرفتن از چین» نیست و اساساً ارتباط مستقیمی با تجارت ندارد.
در حال حاضر، بدهی دولت آمریکا به رقم سرسامآور ۳۶ تریلیون دلار رسیده است.
این بحران بدهی در درجهی اول ناشی از رقابت سیاسی میان دو حزب جمهوریخواه و دموکرات است؛ احزابی که برای جلب نظر رأیدهندگان، بیمحابا هزینههای عمومی را افزایش میدهند.
این مسئله هیچ ارتباط مستقیمی با تجارت خارجی یا روابط اقتصادی با چین ندارد.
تمرکز آمریکا بر بخش مالی و افول صنعت تولیدی کشور
از سوی دیگر، تمرکز بیش از حد آمریکا بر بخش مالی باعث شده که صنعت این کشور تضعیف و تولید داخلی به شدت کاهش یابد.
در عین حال، مردم آمریکا همچنان به محصولات صنعتی نیاز دارند و ناگزیرند این نیاز را از طریق واردات تأمین کنند؛ مسئلهای که خود به کسری تجاری بیشتر دامن میزند.
تلاش ترامپ برای افزایش تعرفهها بهمنظور بازگرداندن صنایع تولیدی به خاک آمریکا شاید در ظاهر قابل توجه باشد، اما تا زمانی که مشکل ریشهای تسلط مالیگری بر اقتصاد ایالات متحده برطرف نشود، رؤیای احیای صنایع تولیدی چیزی جز یک خیالپردازی نخواهد بود.
سخنان ونس در فاکس نیوز: تحقیر چین یا اشتباهی دیپلماتیک؟
از نگاه تاریخ، واژه «دهاتی» در ادبیات غرب، از دوران فئودالی اروپا تا کلیشههای تحقیرآمیز معاصر در آمریکا، همواره بار منفی و معنای تحقیر و بیارزشی به همراه داشته است.
ونس بهعنوان معاون رئیسجمهور ایالات متحده، که وظیفهاش حفظ شـأن دیپلماتیک و صیانت از تصویر بینالمللی کشورش است، باید بهمراتب بیش از یک شهروند عادی مسئولیتپذیر و محتاط باشد.
در سالهای اخیر، روابط چین و آمریکا به سبب اختلافات تجاری، مناقشات پیرامون بدهیهای ایالات متحده و مسائل ژئوپلیتیک، به شدت متشنج شده است.
در چنین شرایطی، این اظهارات نسنجیده از سوی معاون رئیسجمهور، جز افزودن هیزم به آتش اختلافات، معنای دیگری ندارد.
وزارت امور خارجه چین بلافاصله واکنش نشان داد و این اظهارات را «ناآگاهانه، بیادبانه و تأسفبرانگیز» توصیف کرد و آن را به وضوح در امتداد تاریخ استعمار و تجاوز قدرتهای خارجی علیه ملت چین دانست.
این جدال لفظی، در حقیقت چیزی فراتر از درگیریهای دیپلماتیک معمول است و بازتابی از رقابت برای حفظ شأن و جایگاه در نظام بینالملل به شمار میرود.
اما چرا ونس چنین سخنانی را بر زبان آورد؟
پاسخ این پرسش را باید در بحران اقتصادی و اضطرابهای سیاسی کنونی ایالات متحده جستجو کرد.
طبق گزارش صندوق بینالمللی پول (IMF) در سهماهه نخست سال ۲۰۲۵، نسبت بدهی ملی آمریکا به تولید ناخالص داخلی این کشور به ۱۵۰ درصد رسیده است — یعنی به بالاترین میزان از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون.
این بدان معناست که ظرفیت و اعتبار آمریکا برای «قرض گرفتن» در آستانه بحرانی جدی قرار گرفته است.
در این میان، چین که سالها یکی از بزرگترین خریداران اوراق قرضه دولتی آمریکا بود، روند کاهش خرید این اوراق را در پیش گرفته و سهم خود را از ۲۶.۱۵ درصد در سال ۲۰۱۰ به ۹.۳ درصد در زمان حال کاهش داده است.
همزمان با این بحران اقتصادی، تنشهای تجاری میان چین و آمریکا شدت گرفته است.
تنها دو روز پس از اظهارات جنجالی ونس، دولت آمریکا تعرفه تلافیجویانهای معادل ۳۴ درصد بر کالاهای وارداتی چینی اعمال کرد که مجموع نرخ تعرفههای اعمالشده بر کالاهای چینی را به رقم خیرهکننده ۵۴ درصد رساند.
چین نیز بلافاصله با اقدامات متقابل مشابه، پاسخ قاطعی به این تصمیم داد.
افزایش جنگ تعرفهها نه تنها به کسبوکارهای چینی و آمریکایی آسیب وارد کرد، بلکه باعث بیثباتی در اقتصاد جهانی شد.
پروژه توسعه کارخانه تسلا در شانگهای متوقف شد و شرکتهای بزرگی نظیر والمارت نیز با افزایش هزینهها و فشار اقتصادی روبهرو شدند.
بهکارگیری واژههایی نظیر «دهاتی» برای اشاره به چین، تلاشی بود برای فرافکنی مشکلات اقتصادی و سیاسی داخلی آمریکا و مقصر جلوه دادن مناسبات با چین.
حجم تجارت بین چین و آمریکا نیز نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۴۲ درصد کاهش یافت، وضعیتی که از آن تنها بهعنوان یک بازی باخت-باخت یاد میشود و بسیاری را به تأمل واداشته است که در این میان، در واقع چه کسی از این مناسبات زیان دیده و چه کسی بهرهمند شده است.
در چنین فضایی، اظهارات ونس بیش از آنکه صرفاً از سر هیجان باشد، بهوضوح یک ابزار سیاسی برای منحرف کردن افکار عمومی از بحرانهای داخلی آمریکا است.
بهکارگیری واژههایی نظیر «دهاتی» برای اشاره به چین، تلاشی بود برای فرافکنی مشکلات اقتصادی و سیاسی داخلی آمریکا و مقصر جلوه دادن مناسبات با چین.
این تاکتیکها در سیاست آمریکا مسبوق به سابقه است.
در دوران ریاست جمهوری ترامپ نیز بارها از عبارات مشابهی نظیر «چین شغلهای ما را دزدیده» استفاده شد که هدف آن تهییج احساسات مردم آمریکا و پوشاندن ناکارآمدیهای داخلی بود.
اما اظهارات ونس، حتی یک گام فراتر رفته و با توهینی آشکار، نه تنها اقتصاد بلکه کرامت ملت چین را نشانه گرفت.
سیاستمداری با ریشههای فقر: نقدی به سخنان و رفتارهای جی دی ونس
این اظهارات جی دی ونس، بار دیگر توجه افکار عمومی را به پیشینه شخصی و مسیر زندگی او جلب کرده است.
ونس که خود از دل فقر و محرومیت برخاسته، پیش از ورود به عرصه سیاست، بارها در قالب کتاب و مصاحبه به شرایط دشوار زندگی دوران کودکیاش اشاره کرده بود.
او زاده منطقهای در ایالت اوهایو است که به دلیل تعطیلی گسترده کارخانههای صنعتی و افزایش بیکاری، به «کمربند زنگزده» شهرت دارد؛ منطقهای که با ویژگیهایی چون اعتیاد، بیکاری و بحرانهای اقتصادی شناخته میشود.
ونس در خانوادهای از هم پاشیده به دنیا آمد، مادر معتاد و ناتوان از سرپرستی فرزندان، و دوران کودکی سختی که در کنار پدربزرگ و مادربزرگش در مناطق کوهستانی کنتاکی سپری شد.
با وجود این شرایط، او پس از خدمت در ارتش و شرکت در جنگ عراق، با استفاده از وامهای تحصیلی به دانشگاه راه یافت و در نهایت از دانشکده حقوق دانشگاه ییل فارغالتحصیل شد.
مسیر زندگی پرفراز و نشیب ونس را او در کتاب خاطرات خود تحت عنوان «مرثیهای برای روستاییان» به نگارش درآورد.
این کتاب که با استقبال گستردهای روبهرو شد و بعدها اقتباس سینمایی آن نیز ساخته شد، تصویری از زندگی طبقه کارگر سفیدپوست آمریکا ارائه میدهد و ریشههای یأس، فقر و حاشیهنشینی این قشر را به شکلی همدلانه به تصویر میکشد.
نکته قابل توجه در اینجا این است که همان فردی که زمانی خود را مدافع طبقه فرودست و قربانیان نظام اقتصادی معرفی میکرد، اکنون در مقام سیاستمدار، رفتاری کاملاً متضاد از خود نشان میدهد و از موضعی برتر به تحقیر ملتها پرداخته است.
تناقض رفتار ونس زمانی برجستهتر میشود که وضعیت امروز چین با زادگاه او در آمریکا مقایسه شود.
در حالی که کشاورزان چینی امروز از فناوریهای پیشرفتهای چون پهپاد برای کشاورزی، شبکههای ۵G برای فروش آنلاین محصولات و نظام بیمه درمانی گسترده بهرهمند هستند، بسیاری از مناطق زادگاه ونس همچنان با مشکلاتی چون تعطیلی کارخانهها، شیوع مواد مخدر و کاهش میانگین امید به زندگی دستوپنجه نرم میکنند.
این تناقض رفتاری در واقع از یک الگوی آشنا در سیاست ایالات متحده پیروی میکند.
در شرایطی که اقتصاد آمریکا با چالشهای جدی روبهرو است و نارضایتی عمومی از سیاستهای داخلی افزایش یافته، بخشی از سیاستمداران این کشور به روشی تکراری متوسل میشوند: فرافکنی مشکلات داخلی از طریق بزرگنمایی «تهدید خارجی»، که در این مورد، چین بهعنوان هدف انتخاب شده است.
دیپلماسی متکبرانه؛ زخمی که با گفتوگو درمان میشود
اظهارات اخیر معاون رئیسجمهور ایالات متحده، واکنشهای گستردهای در سطح جهانی به همراه داشت.
روزنامه گاردین انگلیس این اظهارات را «فاجعه دیپلماتیک» توصیف کرد و آن را نشانهای از تکبر و کوتاهفکری سیاستمداران آمریکایی دانست.
همچنین نشریه آلمانی اشپیگل با انتقاد از ونس نوشت که این سخنان نهتنها به چین، بلکه به اعتبار بینالمللی ایالات متحده نیز آسیب زده است.
این ماجرا تصویر دیگری از دیپلماسی آمریکا را به نمایش گذاشت؛ دیپلماسی متکبرانه و مبتنی بر ذهنیت استعمارگرایانه.
با این حال، این حادثه فرصتی برای تأمل در روابط بینالمللی ایجاد کرد.
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که آینده روابط چین و آمریکا تنها از طریق گفتوگوی عقلانی، برابر و سازنده میتواند بهبود یابد، نه از طریق کشمکشهای احساسی و تقابلی.
در دنیای امروز و در عصر شبکههای اجتماعی، هر سخن و هر جمله ممکن است به سرعت بزرگنمایی شده و تبدیل به جرقهای برای ایجاد شکاف و تنش عمیقتر میان ملتها گردد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.