خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

پنجشنبه، 04 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

«به یاد پدر» شنیدنی شد؛ نوشتن همیشه هم ساده نیست

مهر | فرهنگی و هنری | پنجشنبه، 04 اردیبهشت 1404 - 08:13
آلبوم موسیقی «به یاد پدر» با هنرمندی پژمان طاهری در ژانر موسیقی ایرانی و در قالب سه قطعه موسیقایی مجزا پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
پژمان،موسيقي،آلبوم،پدرم،طاهري،دستگاهي،گرگان،شور،بيمارستان،يا ...

به گزارش خبرنگار مهر، آلبوم موسیقی «به یاد پدر» به آهنگسازی و نوازندگی پژمان طاهری و کلام محمد شمس لنگرودی و عزیز الله کاشانیان در ژانر موسیقی ایرانی و در قالب سه قطعه موسیقایی مجزا پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
«بازنمی گردی، می دانم»، «شور دشت»، «گل میخک» قطعاتی هستند که در این آلبوم گنجانده شده اند.
اردوان طاهری از دست اندرکاران این پروژه در توضیح تکمیلی این آلبوم آورده است:
«نوشتن همیشه هم ساده نیست؛ حتی اگر با واژه‌ها و صنایع ادبی مأنوس و کمابیش محتوایی در ذهن داشته باشی.
دانش‌آموز دبیرستانی بودم و پژمان سرباز بود؛ پدرم با خون‌ریزیِ شدید معده در بیمارستان بستری شد.
تلاش و لطف پزشکان نتیجه مطلوبی نداشت تا روزی که زنده‌یاد مهندس پیام کدخدایی، پسردایی من و پژمان با ره‌آوردی از تهران آلبوم «نوبانگ کهن» اثر ماندگار استاد حسین علیزاده به گرگان آمد و در همان اتاق بیمارستان فلسفی گرگان با پدرم به آن گوش سپردند.
از فردا حال روحی پدرم رو به بهبودی نهاد و جسم او جانی دوباره یافت و تا ۳۵ سال بعد که در فروردین ۱۴۰۳ دار فانی را وداع گفت، هر زمان که از آن بیماری یاد می‌کرد، باور داشت که آن اثر بی‌نظیر او را به زندگی بازگردانده بود.
از عشق پدرم به موسیقی و فهم او از موسیقی دستگاهی ایران همین بس که با چند مضراب یا زخمه‌ای از یکی از اساتید، اشک بر گونه‌هایش جاری می‌شد و گویی دردمندی تاریخ ما را از فراز و فرودهای گوشه‌های غم‌انگیز و حزین موسیقی دستگاهی به چشم می‌دید.
در وصیت‌نامه کوتاه کاووس طاهری، آخرین و تنها خواسته‌اش از من و پژمان، نواختن در آیین یادبودش بود، البته با دستگاه مشخص - که شور و سه گاه بود - و در آن عصر بهاری غم‌زده، در سالن نگاه تالار فخرالدین اسعد گرگانی، پژمان نواخت و ما گریستیم.»