شیراز در آینه شعر فارسی؛ از طرب و طراوت تا شکوه
به مناسبت 15 اردیبهشت، روز ملی شیراز، معصومه عزیزخانی در یادداشتی به بررسی جایگاه تاریخی، ادبی و فرهنگی شیراز در اشعار شاعران بزرگی چون حافظ، سعدی، عبید زاکانی و ملک الشعرای بهار پرداخته است؛ شهری که با نام فرهنگ، بهار نارنج و طرب پیوندی ناگسستنی دار

تعریف تاریخی وطن بیشتر به معنی زادبوم و محل اقامت بوده است.
به عنوان مثال کسی که از شهر خود مثلاً قزوین به شهر دیگری مثل اصفهان سفر میکرده است، گفته میشد که از وطن خود دور شده و در غربت به سر میبرد.
در ادبیات فولکلور آمده:
خداوندا دلم یاد وطن کرد
نمیدونم وطن کی یاد من کرد
جایگاه تاریخی شیراز:
شیراز شهر خوش آب و هوای تاریخی است که نام آن با فرهنگ و تمدن و شعر و ادب گره خورده است.
لقب شیراز شهر طرب و ناز و گل و بلبل و بهار نارنج است.
وصف شیراز در آثار شاعران:
هرچند در این مقاله تصمیم داریم در مورد شیراز و جایگاه و اهمیت آن در اشعار حافظ بپردازیم، اما قبل از آن چند نمونه از شعر دیگر شاعران در مورد شیراز ذکر میشود:
عبید زاکانی:
نسیم خاک مصلی و آب رکن آباد
غریب را وطن خویش میبرد از یاد
سعدی:
خوشا تفرج نوروز خاصه در شیراز
که برکند دل مرد مسافر از وطنش
ملکالشعرای بهار:
بود آیا که دگر باره به شیراز رسم
بار دیگر به مراد دل خود باز رسم
شیراز در اشعار حافظ:
هرچند نام ایران در اشعار حافظ نیامده اما چندین بار از شیراز و فارس و یک بار از واژه شیرازی و همچنین از آب رکن آباد و گلگشت مصلی و جعفرآباد نام برده شده است که در ادامه این نوشتار به چند مورد اشاره خواهد شد.
حافظ برخلاف همشهری خود سعدی علاقه چندانی به سفر نداشته و بهجز سفر به یزد و یک مسافرت که گفته شده به علت ترس از حوادث دریا نیمهتمام ماند، سفر دیگری در زندگی او روایت نشده است.
خود حافظ نیز در اشعارش کم و بیش به این مطلب اشاره کرده است.
به عنوان مثال در یکی از غزلهای خود میگوید:
من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش
در عشق دیدن تو هواخواه غربتم
اما اگر از موضوع ترس حافظ از خطرات سفر در گذشته بگذریم، آنچه مسلم است این است که حافظ به دلیل علاقه بسیار خود به شیراز، تمایلی به سفر نداشته و در چندین مورد به آن اشاره کرده است.
هرچند که در برخی موارد به علت ناملایمات روزگار و کملطفی برخی از اطرافیان، حافظ ناخشنودی خود را از شیراز (البته مقصود عدهای از مردم آن شهر بوده) ابراز کرده، اما در مجموع همواره از آب و هوای زیبا، بهار پرگل، مردم صاحب کمال و زیباییهای شیراز به نیکی یاد کرده است.
- بخشی از ابیات حافظ در وصف شیراز:
شیراز و آب رکنی و آن باد خوش نسیم
عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است
هوای منزل یار آب زندگانی ماست
صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
خوشا شیراز و وضع بیمثالش
خداوندا نگه دار از زوالش
به شیراز آی و فیض روح قدسی
بجوی از مردم صاحب کمالش
اگرچه زندهرود آب حیات است
ولی شیراز ما از اصفهان به
نمیدهند اجازت مرا به سیر و سفر
نسیم باد مصلی و آب رکن آباد
فکند زمزمه عشق در عراق و حجاز
نوای بانگ غزلهای حافظ از شیراز
به شعر حافظ شیراز میرقصند و مینازند
سیهچشمان کشمیری و ترکان سمرقندی
همی رویم به شیراز با عنایت بخت
زهی رفیق که بختم به همرهی آورد
شیراز معدن لب لعل است و کان حسن
من جوهری مفلسم ایرا مشوشم
دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس
نسیم روضه شیراز خاک راهت بس
- مواردی از ناخشنودی حافظ از برخی شرایط شیراز:
ره نبردیم به مقصود خود اندر شیراز
خرم آن روز که حافظ ره بغداد کند
سخندانی و خوشخوانی نمیورزند در شیراز
بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم
- مواردی که حافظ از فارس نام برده است:
عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ
بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است
آب و هوای فارس عجب سفلهپرور است
کو همرهی که خیمه از این خاک برکنیم
- دیگر ابیات حافظ در وصف زیباییهای شیراز:
بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت
کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلی را
یادداشت به قلم معصومه عزیزخانی
انتهای پیام/