شعر ملیگرا و میهنپرست من اولویت ناشران نیست
رضا شیبانی میگوید، ۵ مجموعهشعر آماده چاپ دارد ولی شعری که او در سالهای اخیر تجربه کرده، مورد توجه ناشران نیست و فضای ادبی تهران به شعر دیگری گرایش دارد.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: رضا شیبانی از شاعران خوب و فعال تبریزی است که سالها از انتشار اولین و تنها مجموعه شعرش «سکوت کاهگلی» در انتشارات شهرستان ادب میگذرد.
در آستانه برگزاری نمایشگاه کتاب سراغ شیبانی رفتیم تا از او بپرسیم چرا مجموعهشعر جدیدی منتشر نمیکند؟
آیا دلیل آن کمکاری است یا اینکه دلیل دیگری وجود دارد؟
مشروح این گفتگو در ادامه میآید.
* آقای شیبانی اولین کتاب شما «سکوت کاهگلی» یکی از کتابهای خوب شعر بود که مورد توجه هم قرار گرفت و جایزه گام اول را به دست آورد.
با اینکه میدانیم هنوز شعر میگوئید و گاهی در صفحات مجازی خود منتشر میکنید، چرا تا به حال به سمت جمعآوری دومین مجموعهشعر خود نرفتهاید؟
دوستانی که در تهران هستند، بیشتر فضای شعر تهران را میبینند و شعری که من در سالهای اخیر تجربه کردم، چندان مورد توجه آنها نیست.
من شعر دارم، شعر میگویم و دارم کار خودم را میکنم اما شعرهایم در حال و هوایی است که ناشران تهرانی از آن چندان استقبال نمیکنند.
* یعنی چی استقبال نمیکنند؟
مگر شعر شما چه حال و هوایی دارد که مورد استقبال ناشران نیست؟
ما در تبریز درگیر همان کاری هستیم که شاعران زبان فارسی در قرن پنج و شش درگیر آن بودند.
اگر شعر نظامی یا قطران را ببینید، متوجه میشوید چقدر ملیگرایی ایرانی در کار آنها وجود دارد.
این شاعران واکنشیهایی داشتند به یکسری کنشهایی که آذربایجان را آزار میداد.
چون آذربایجان در پیشانی مقابله با دشمنان ایران بوده است، شاعرانش درگیریهای ذهنی جدی در این حوزه دارند.
متأسفانه من حس میکنم فضای ادبی کشور در تهران درگیر یکسری نگاههای روشنفکری است که تفکر درباره این مسائل را برنمیتابد.
به همین خاطر ارتباط من با محافل ادبی تهران کم شده است.
یعنی جو رایج در محافل ادبی تهران را نمیپسندم.
* چرا؟
بیشتر توضیح میدهید؟
خیلی از شاعران و یا جمعهای شاعرانه که مدعی انقلابیگری هم هستند، در فضای واقعیات کشور نیستند.
بیشتر گرفتار مسائل روشنفکرانه هستند…
این که من در تهران یا تبریز علیه اسرائیل شعر بگویم، اسرائیلی که در دوردرست است، ولی درباره اسرائیلی که دم گوش ماست و در باکو در حال تشیعزدایی و توطئه و برنامهریزی علیه تمامیت ارضی کشور ماست، موضعی نگیرم، این یک مقداری دور افتادن از واقعیات کشور است.
* یعنی شعرشان از واقعیات کشور دور است؟
چون خیلیها هستند که میگویند ما داریم شعر انقلابی، ملی و مقاومت میگوئیم.
شعر مقاومت و انقلاب ابعادی دارد.
این که من در تهران یا تبریز علیه اسرائیل شعر بگویم، اسرائیلی که در دوردرست است، ولی درباره اسرائیلی که دم گوش ماست موضعی نگیرم، این یک مقداری دور افتادن از واقعیات کشور است.
من که یکی از مهمترین دغدغههایم زبان فارسی است و در تبریز درحال دفاع از کیان ایران هستم، بارها با برچسبهای افراطی مواجه شدهام.
* به صورت مصداقی شاهد مثالی هم دارید که نشان دهد بعضی جریانها چندان با شعر شما موافق نیستند؟
من شعری گفتم که درواقع پاسخی به ادعاهای برخی کشورهای منطقه بود.
کسانی که ادعایی درباره تبریز داشتند؛ از این جمله که میگفتند تبریز مال ماست.
برای این شعر موسیقی خیلی فاخری هم ساخته شد و اثر خیلی خوبی تولید شد، منتها اجازه پخش و انتشار نگرفت.
چرا؟
چون فضا، فضایی است که واقعیات موجود را درک نمیکند.
فضا فضایی است که یک عده دچار رخوت و تحلیلهای غلط شدهاند و نمیفهمند چه چیزی در جریان است.
در این فضا علیه تمامیت ارضی کشور ما توطئه میشود و تلاش میشود ذهن ایرانیهای آذریزبان به واگرایی از کلیت ایران برسد.
ما که در این باره به عنوان یک شاعر موضع گرفتیم، خیلی راحت به خاطر نفوذهایی که جریان پانترکسیم دارد، حس میکنیم از فضا غریب افتادهایم.
خیلی مراکز و مؤسسات و نهادها از شعر انقلاب حرف میزنند ولی شعر انقلاب آنها یک شعر خنثی و بیخطر است.
شاعر انقلاب، شاعر دولتی نیست.
بعضیها شاعر دولتی میخواهند.
* بگذارید اینطور بپرسم.
رضا شیبانی در طول ده سال گذشته چند تا شعر نوشته است؟
اصلاً شعر آماده چاپ دارد؟
من به اندازه ۵ تا مجموعه شعر دارم.
* واقعاً ۵ تا مجموعهشعر آماده چاپ دارید؟
با همان کیفیتی که در کتاب «سکوت کاهگلی» شاهد بودیم؟
بله.
من شعر مینویسم.
من شاعرم.
در صفحه خودم گاهی شعرها منتشر میکنم ولی فضا طوری نیست که این نوع شعر دیده و شنیده شود.
البته گاهی پیشنهاد هم دادهاند ولی من به دلایلی که عرض کردم دنبالش نمیروم.
* پس خود شما هم تقصیر دارید.
شاید.
من نمیخواهم با کسانی همکاری کنم که اولویتشان شعر من نیست.
اولویتشان شعر دیگری در فازهای دیگری است.
اگر شعر من خوب باشد و در خدمت ایران و زبان فارسی باشد، زمانه قدر شعر من را خواهد دانست.
* ولی شعر شما باید منتشر شود تا به گوش مخاطب برسد.
درست است.
اما این اولویت من نیست.
من مایل نیستم شأن شعر خودم را پایین بروم و به نشری بدهم که یک شعر ضعیف و یک شعر بیدغدغه و هپروتی را برای کسب و کار خودش مهمتر از شعر من میداند.
من امروز در تبریزی در حال شعر و کار فعالیت هستم که حتی در بعضی نهادهای حاکمیتی آن نفوذ کردهاند تا فیتیله زبان فارسی در آذربایجان را پایین بکشند و زبان فارسی را در آذربایجان نابود کنند.
* منظور شما بحث تبلیغ و فروش و..
است؟
بله.
اولولیتهای دوستان، حتی کسانی که صحبت از شعر انقلاب میکنند، چیزهای دیگری است.
بگذارید یک مثال صریح بزنم.
چرا آقایان برای شعر فارسی در شبهقاره تلاش میکنند؟
برای اینکه بگویند آنجا روزگاری قلمروی شعر فارسی بوده است.
من خطاب به آقایان میگویم؛ امروز در تبریزی در حال شعر و کار و فعالیت هستم که حتی در بعضی نهادهای آن نفوذ کردهاند تا فیتیله زبان فارسی را در آذربایجان پایین بکشند و زبان فارسی را در اینجا نابود کنند.
شما که درباره شبهقاره اینهمه حساسیت دارید و هزینه میکنید، چرا برای زبان فارسی در تبریز هزینه نمیکنید؟
شعر من هم به فراخور وضعیتی که شاهدش هستم، چنین دغدغههایی دارد و بعضی آقایان نمیتوانند یا نمیخواهند منتشر کنند.
* مگر شعرهای شما غیرقابل انتشارند؟
نه.
بحثم این نیست.
بحث همان است که پیشتر گفتم؛ شعر من برای آقایان اولویت ندارد.
حتی اگر چنین شعری منتشر شود، برخوردی که در شأن باشد انجام نمیگیرد.
من نمیتوانم ببینم شعر ملیگرا و میهنپرست و ایرانگرای من از فلان شعر ضعیف و فلان شاعر ضعیف کمتر مورد توجه قرار بگیرد.
من ساحت این شعر را مقدس میدانم و آن را زمانی چاپ میکنم که ناشر آن هم به این شعر اعتقاد داشته باشد.
شعری که چاپ شود و با بیمهری مواجه شود، نیاز به چاپ ندارد.